جاذبههای ماندن

سید فخرالدین افضلی
سه شنبه هشتم خرداد ۱۳۸۶، 11:59
|
در مورد نخبگان علمی، فضا و شرایط و امكانات خاصی مورد نیاز است. افراد علمی و كسانی كه اصطلاحاً به آنها مغز می گوییم، ویژگی هایی دارند كه آنها را از انسانهای عادی جدا می كند و آن این است كه اصولاً افراد علمی در محیط های پرتنش نمی توانند زندگی كنند. این افراد بیش از هر چیز به آرامش نیاز دارند، چنان كه این دسته آدم ها، كشش ماجراجویی، تنش یا ناآرامی را ندارند. | |||||||
|
«در آغاز فارغ التحصیلی كار گرفتیم و با قول و قرار و مدار تیم، شروع به كار تهیه گزارش كردیم. در یك سال و خرده ای، شاید بالای ۵۰ بار قرارداد نوشتیم و عوض كردیم ولی هیچ كدام بسته نشد. آخرش یكی دلش به حال ما و تیم مان سوخت و ما را فرستاد به یك شركت وابسته. تمام عملیات میدانی را با ماشین شخصی خودمان انجام دادیم، هزینه ها را خودمان پرداخت كردیم و همه گزارش ها، تایپ و ترجمه ها... را خودمان انجام دادیم. جالب بود كه به ما حتی ناهار هم نمی دادند چون قرارداد نداشتیم و تا مدت های مدید ناهار فلافل و سمبوسه می خوردیم و خوشحال بودیم كه كار می كنیم و برای مملكت مان مفیدیم. دست آخر به حدود ۶۰ درصد پول درخواستی رسیدیم. در حال حاضر هم توی همان شركت كارم به روز كردن سایت است. این شرح حال یك فارغ التحصیل فنی یكی از دانشگاه های طراز اول كشور است، فارغ التحصیلی كه شاید به آخرین نتیجه گیری های یادداشت خود كه با دلتنگی شدید نوشته است، هنوز نرسیده باشد. ● نقطه جذب البته مهاجرت نخبگان علمی حتی در كشورهای پیشرفته تر هم دیده می شود. هوشنگ نامدار از تجربه خود از زندگی در كانادا می گوید: «من مدت ۸ سال در كانادا زندگی كردم و فرزندم نیز دارای دكترای كامپیوتر از دانشگاه های كاناداست و در دوره فوق لیسانس در رشته خود شاگرد اول شد. در كانادا، هر سال به طور دوره ای مراسمی در هر ایالت برگزار می شود كه در ۷ رشته صنعتی در هر یك از رشته ها یك شاگرد اول معرفی و در جشنی كه نخست وزیر ایالت و حدود ۵۰۰ نفر از صاحبان صنایع حضور دارند، جایزه و لوحی به نام «كاتا» به آنها می دهند. من با یكی از صاحبان صنایع بزرگ در خصوص مهاجرت كانادایی ها به آمریكا صحبت كردم. آنها قبول داشتند كه باهوش ترین شاگردان پس از طی دوره لیسانس و یا فوق لیسانس به ویژه افرادی كه آن لوح را می گیرند، به آمریكا مهاجرت می كنند كه معمولاً درصد اندكی از آنها پس از ازدواج به كانادا برمی گردند. به نظر ایشان، علت مهاجرت در درجه اول درآمد هنگفت در كشور مقصد و در درجه دوم پیشرفته بودن آن كشور نسبت به كانادا از نظر فناوری است. بنابراین، مهاجرت ملل جهان سوم به اروپا و از آن كشورها به ترتیب به كشورهای پیشرفته تر شاید چندان مسأله عجیبی هم نباشد. مهم عوامل متعددی اند كه عبارت اند از محیط اجتماعی، محیط كار، میزان درآمد و عدم استفاده بهینه از دانش آموختگان. من حتی با چند نفر از فارغ التحصیلان ایرانی كه بورسیه دولتی داشتند، صحبت كردم و علت عدم بازگشت آنها را پرسیدم. بیشتر آنها می گفتند كه از معلومات آنها فقط در دانشگاه استفاده می شود كه آن هم به خاطر درآمد پائین و موقعیت اجتماعی و ركود فناوری و در نتیجه عقب افتادن از فناوری های جدید رغبتی به بازگشت نشان نمی دهند. به هر حال، این مشكلی است كه همه كشورها به آن مبتلا هستند.» ● روزهای كوتاه خوشحالی اما این مقایسه و یا كنار هم قرار دادن این موارد شاید در مورد وضعیت و كم و كیف نیروهای نخبه و علمی كشور ما چندان كاربردی نباشد. وضعیت دانش آموزان المپیادی نشان دهنده نوعی تناقض است. آنها كه با مدال های طلا و نقره از مسابقات خارجی برمی گردند، نخست روی دوش چرخانده می شوند و لختی میان آسمان و زمین قرار می گیرند. اما شور و شوق این خوشحالی به تدریج كوچك و كوچك تر می شود. شاید بالاترین بخت نخبگان تحصیل در بهترین دانشگاه دولتی و صنعتی كشور باشد، اما پس از آن باید آنها جذب شوند. پل میان صنعت و دانشگاه برای اكثر آنها حكم یك سربالایی تند را دارد، اما كمتر حوصله و فراغت طی این سربالایی را پیدا می كنند. از دانشگاه های مهم دنیا، مؤسسات تحقیقاتی و بورسیه سرازیری دعوتنامه ها به سوی آنها آغاز می شود. در سال ۹۸ میلادی، ۲۴۹ نفر از دانشگاهیان كشور كه معدل آنها بالاتر از ۱۷ بوده است، برای كانادا درخواست ویزا كرده اند و در سال ۹۹ این تعداد به ۲۷۴ نفر و در ۵ ماهه اول سال ۲۰۰۱ به ۳۶۰ نفر رسیده است. با این حال، حكمت شانه ای، استاد یكی از دانشكده های فنی، در این باره می گوید: «مسأله مهاجرت نخبگان شاید نباید بیش از حد هم درشت نمایی شود چون در جامعه یك حالت تلقینی به وجود می آید. این روندی است كه بعد از جنگ جهانی دوم در دنیا شروع شد. هم اكنون هم در عرصه فناوری، دنیا با كمبودهایی روبه روست. طبیعی است كه عده ای از متخصصان به كشورهای پیشرفته روانه شوند.» عضو هیأت علمی دانشكده علوم ریاضی دانشگاه شریف نخستین علت این جریان را رفاه نسبی بهتری می داند كه در آن كشورها وجود دارد. دوم آن كه در یك محیط كاراتر قرار می گیرند كه برای بروز لیاقت ها بیشتر احساس رضایت می كنند. در این افراد، عطش یادگیری و كارایی بیشتری وجود دارد. هم اكنون، فارغ التحصیل های برق و فیزیك با رونقی كه در صنعت انفورماتیك اطلاعات، در دنیا به وجود آمده و دارای نوعی بازار دائمی است، با یك تقاضای دائمی روبرویند. در حقیقت ، انقلاب اینترنت، دنیای جدید را با فرصت های جدید روبه رو كرده است. از سویی، در مورد نخبگان علمی، فضا و شرایط و امكانات خاصی مورد نیاز است. افراد علمی و كسانی كه اصطلاحاً به آنها مغز می گوییم، ویژگی هایی دارند كه آنها را از انسانهای عادی جدا می كند و آن این است كه اصولاً افراد علمی در محیط های پرتنش نمی توانند زندگی كنند. این افراد بیش از هر چیز به آرامش نیاز دارند، چنان كه این دسته آدم ها، كشش ماجراجویی، تنش یا ناآرامی را ندارند. از سویی، حوصله این كه وقت شان را صرف امور روزمره كنند ندارند. جامعه برای چنین افرادی كه سرمایه های علمی و اندیشمندان آن جامعه اند، باید محیطی فراهم كند كه در آرامش و ثبات به كار علمی خود بپردازند. ● جاذبه های محیطی با این حال ، مسأله تنها به این افراد منحصر نمی شود، چنانچه آمنه جعفری، مدیر یك مدرسه غیرانتفاعی می گوید: «ممكن است در بدو امر از موفقیت علمی دانش آموزان در مسابقات و المپیادها ذوق زده شویم، اما مدارس ما بیش از هر چیز به روح جدیدی از جنس لذت یادگیری نیاز دارند. با علم كردن شاگرد اول ها، المپیادی ها، برندگان مسابقات، تیزهوش ها، موفقیت مدارس برخوردار و غیره، ضعف های خود را در عدم ایجاد شوق یادگیری و تحرك علمی می پوشانیم. منطقی بیندیشیم، باید شرایط لذت و شوق یادگیری را به وجود آوریم و سپس این شوق را هدر ندهیم، شوقی كه پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه ها بكر و دست نخورده است و بستگی به جذب و به كارگیری و جهت دهی جامعه به آن دارد. با این حال، دكتر شانه ای معتقد است: «باید بر جاذبه های محیطی بیفزاییم و گرفتاری ها را برطرف كنیم. یعنی باید نخست ریشه ها را ترمیم كرد، زیرا نمی توان به این افراد گفت نروید و شما باید بمانید. چون اگر نیروی ارزشمندی در یك محیط غیركارا قرار گیرد، آن نیرو به هدر می رود. این نیرو می تواند در یك محیط مساعد استعدادهای خود را بروز دهد. هند هم اكنون سالی ۵ میلیارد دلار صادرات نرم افزار دارد و می خواهد این میزان را به ۱۵۰ میلیارد دلار برساند. آنها این حوزه را تشخیص داده اند و سرمایه گذاری كرده اند. از سویی، باید نه تنها برای نخبگان، بلكه برای فارغ التحصیلان دانشگاه های ممتاز سرمایه گذاری شود. آیا می دانید چند درصد دانشجویان به من مراجعه می كنند كه با وجود امتیازات بالا نیازمند آشنا و تأییدیه های گوناگون برای اشتغال در مراكز صنعتی مهم هستند. ما باید حتی امكانات خاصی برای آنها مهیا كنیم، برنامه تربیت دانشمند پیاده شود و امكان این كه به حوزه های فعال علمی دستیابی پیدا كنند و فرصت های مطالعاتی كوتاه مدت داشته باشند فراهم شود. نكته دیگر ارتباط با ایرانیان خارج از كشور است. می توان در حوزه های فنی، صنعتی و تولیدی كه دست آنها در خارج از كشور بازتر است، از آنها كمكهایی گرفت. ما نمی توانیم به افراد بگوییم نروید اما می توانیم طوری برخورد كنیم كه آنها نروند.» ● هنر جذب مغزها از سویی، اصطلاح «مهاجرت مغزها» در این سالها به شدت نخ نما شده. در حقیقت باید گفت: هنر جذب مغزها، نمونه واقعی چنین ادعایی یك مهندس زن بود كه پس از خواندن یك مقاله تخصصی برق یك مجله كانادایی به اشتباه كوچكی در آن مقاله پی برد و نظر خود را با همه استدلال های موجود به همان مجله فرستاد. پس از چندی، نظر او بدین گونه پاسخ داده شد: «توجه و دقت شما به شدت قابل تقدیر است. نظر شما كاملاً درست بود. تشكر بسیار زیاد مسئولان مجله را بپذیرید.» اما این تمام ماجرا نبود ضمیمه این نامه دعوتنامه ای برای این مهندس ایرانی پست شد و چندی بعد او با دو كودك خردسال و همسرش برای زندگی و كار جدید خود در یك مؤسسه تحقیقاتی عازم كانادا شدند. در این نمونه، تنها منطق جذب سرمایه علمی دیده نمی شود. نوعی شأن و احترام به مقام انسانی نیز در درون این برخورد وجود دارد، نوعی احساس ارزشمندی، مفید بودن و این كه شما برای ما مهم هستید، ما به شما احتیاج داریم. این درست همان چیزی است كه استاد فیزیك یكی از دانشگاه های تهران بدان اشاره می كند: «وقتی در كلاس درس به دانشجویان می گویم ما دوست داریم شما بمانید، چه باید بكنیم. آنها می گویند ما هم دوست داریم استاد ولی مشكل این است كه اینجا كسی ما را نمی خواهد و به ما احتیاج ندارد. تقاضاهای كار ما ناامیدكننده است، اما دعوتنامه های مراكز تحقیقاتی و دانشگاهی خارجی ما را فرامی خوانند.» مهری حقانی |
|||||||||
|
گزارش: روزنامه ايران |