یک پاراگراف

گاه نوشته های من

آبخوانشهر؛ کشتی نوح بی‌آب‌نشین‌ها

سید فخرالدین افضلی سه شنبه بیست و هشتم دی ۱۳۹۵، 20:36
روزنامه شرق به انتشار مطلب ارزشمندی از دانشمند آبخوانداری ایران آقای پروفسور آهنگ کوثر پرداخته است که شما را به مطالعه آن دعوت می کنم.

 

آبخوانشهر؛ کشتی نوح بی‌آب‌نشین‌ها

سیدآهنگ کوثر

نوح نهصد سال دعوت می‌نمود دایما انکار قومش می‌فزود/ هیچ از گفتن عنان واپس کشید؟ هیچ اندر غار خاموشی خزید؟
مولوی
«به نوح وحی شد که از قوم تو، جز آنان که ایمان آورده‌اند، دیگر کسی ایمان نخواهد آورد؛ بنابراین، از کردارشان غمگین نباش (36) و کشتی را تحت‌نظارت و وحی ما بساز و ستمکاران را شفاعت نکن که آنان غرق خواهند شد (37) آن‌گاه به ساختن کشتی مشغول شد؛ هروقت دسته‌ای از اشراف قومش بر او می‌گذشتند مسخره‌اش می‌کردند؛ می‌گفت: چنانچه ما را مسخره کنید ما نیز به همین صورت شما را مسخره خواهیم کرد (38) و به‌زودی خواهید فهمید عذاب خوارکننده به سراغ چه کسی خواهد آمد و عذاب دائمی بر چه کسی وارد می‌شود (39)». (قرآن کریم، سوره هود)
48 سال از رخداد سیل به‌یادماندنی کارون در شش بهمن 1347 و 46 سال از خشک‌سالی دهشتناک 1349 فارس می‌گذرد. شادروان ناصر گلسرخی، وزیر منابع طبیعی در آن دوران، در گزارشی که در رسانه‌های گروهی منتشر شد، برآورد کرد که بیشترین «دبي» کارون را در اهواز شش هزار مترمکعب بر ثانیه و خاکی که این نعمت بی‌مانند پروردگار به خلیج فارس برد افزون بر یک‌میلیارد تن بود. آمار درستی را از شمار دام‌هایی که به‌خاطر نداشتن خوراک و بیماری‌های پیامد آن از بین رفتند نیافتم؛ اما از یک‌میلیون رأس فراتر می‌رفت. این دو رخداد کم‌مانند برای جوانی که سال‌ها دور از ایران و با زور بازو گذران زیستن را فراهم آورده و به امید خدمتی ارزنده به سرزمینش بازگشته بود، بس گران آمد.
چرا این آب، این ثروت بی‌مانند، برای تهیه خوراک دام به کار نرفت؟ مگر برای کشت علوفه زمین نداریم؟ مگر دانش انجام این کار را نداریم؟ و بسیاری مگر‌های دیگر.
این اندیشه در فروردین 1350 با دکتر پرویز مهدی‌زاده، رئیس وقت مؤسسه تحقیقات منابع طبیعی، به رایزنی گذاشته شد. نام‌برده دستور تهیه طرحی را در این زمینه داد. از آنجا که جوان مزبور دوره کارآموزی سه‌ماهه‌ای را در سال 1349 در استرالیا گذرانده و روش دامداری کشاورزان آنجا را پسندیده بود، گسترش سیلاب را برای ایجاد کشتزارها و چراگاه‌های مشجر پیشنهاد کرد. آقای مهدی‌زاده خواستار اجرای این پیشنهاد در مورچه‌خورت اصفهان و نودهک قزوین شد. گروهی نقشه‌بردار را به مورچه‌خورت فرستادند و نقشه پستی‌وبلندی زمینی 500 هکتاری را با خطوط میزان منحنی 50 سانتی‌متری تهیه کردند؛ اما طرح مورچه‌خورت به دلایلی اجرا نشد.
روز 21 آذر1351مسیر نهر آبرسانی و مکان نهرهای گسترشی نخستین شبکه پخش سیلاب برای آبیاری علوفه در چراگاه پژوهشی نودهک قزوین نشانه‌گذاری شدند. شادروان منوچهر فقیه‌عبداللهی خاک‌برداری نهر‌ها را با بهره‌وری از یک دستگاه بولدوزر D4 آغاز کرد. بارش برف و سرما ادامه کار را به بهار 1352 کشاند. نخستین سیل در تاریخ 19 خرداد 1352 در پهنه 20 هکتار گسترش یافت.
پیروزی انقلاب اسلامی و نیاز ایران به گندم و گوشت قرمز، «گروهک پخش سیلاب» را در بهمن 1358 به جونگان ممسنی روانه کرد. بالاآمدن سطح آب چاه «زبیر شهریور» در بهار 1359نقش آبیاری سیلابی را در تغذیه آبخوان دهکده پودونک آشکار کرد.
هزینه‌کردن نزدیک به هشت‌میلیون ریال برای احیای کاریز دهکده بیشه‌زرد گربایگان به وسیله جهاد سازندگی فسا و بی‌فایده‌بودن آن، اندیشه آبیاری سیلابی ذرت علوفه‌ای را در جهادگران بیدار کرد و دو نفر از ایشان را به کارگاه گسترش سیلاب گویم کشاند. بازدید 16 آبان 1361 از گربایگان، با همراهی دکتر بهروز ملک‌پور، بیهودگی کاشتن ذرت را در شن روان و آبیاری آن را با سیلاب، روشن کرد. چاره کار آبیاری سیلابی چراگاه و از این راه، تغذیه مصنوعی آبخوان بود.
بنای شبکه بیشه‌زرد یک در بامداد هشت دی 1361 آغاز شد. نخستین سیل در 29 و 30همان ماه مهار شد. کاهش شوری آب چاه دهکده مزبور در نیمه بهمن 1361 سیلاب‌گستران را به پیامد‌های نیکوی کارشان امیدوار کرد.
امروز که 34 سال از آغاز کار در آنجا می‌گذرد و نزدیک به 116 سیل گزارش‌شده، مهار شده، حدود 300‌میلیون مترمکعب آب در پهنه دوهزارو 34 هکتار گسترش یافته و بین 171 تا 225 مترمکعب آن (بسته به برآوردهای متفاوت)، نزدیک به دوبرابر گنجایش آبگیر سد لتیان پیش از رسوب‌گیری، به دو آبخوان بیشه‌زرد و رحیم‌آباد پیوسته است، می‌توان ادعا کرد که آبخوانشهر کشتی نوح بی‌آبان‌نشین‌ها و آبخوانداری روشی درست برای آباد‌سازی زیستگاه گروهی خواهد بود که به زنده‌ماندن خود علاقه‌مندند.
سدسازان و خوشه‌چینان سال‌ها آبیاری سیلابی و تغذیه مصنوعی آبخوان‌ها را به تمسخر گرفتند. به گفته وزیر نیرو، 76‌میلیارد مترمکعب ظرفیت آبگیرهای ساخته‌شده است درحالی‌که تنها 44‌ میلیارد مترمکعب آب را برای انباشتن آنها داریم. اکنون که بیشتر آبگیرهای انسان‌ساز تهی از آبند و گل سرسبد آنها، گتوند، آینه‌ای است که با شکستن آن خود را بی‌گناه جلوه می‌دهند، بهتر نیست که دانایی نیاکانمان را باور کنیم و بپذیریم که کشاورزی آبیانه برای بخشی از زیستگاه ایرانیان بخردانه نیست؟ هیچ به خاطر مبارک سیاست‌گذاران ما خطور کرده است که چرا بیش از یک‌سوم مردم ما در سده 19 میلادی کوچ‌رو بوده‌اند؟
افلاطون در سه‌هزار سال پیش فهمیده بود که ملتی شادند که شاه آنها فیلسوف باشد یا شاه فلسفه بخواند؛ و سیدآهنگ کوثر می‌گوید: «سیاست‌گذاران خشک‌بوم‌ها بایستی بوم‌شناسانی* خبره باشند، یا سخنان چنین خردمندانی را به گوش جان بنیوشند. ایشان بایستی برنامه‌های سازندگی کشورشان را بر پایه مدیریت پایدار منابع طبیعی مرز و بومشان تهیه و اجرا کنند».
چنانچه بپذیریم سرهنگ رضاخان قزاق را انگلیس‌ها به تخت شاهنشاهی نشاندند و همان‌ها برای ایجاد امنیت، به‌ویژه در مناطق نفت‌خیز، اسکان عشایر را به او دستور دادند، دانشمندی از همان سرزمین، در کتابی که به خواهش پسرش و با سرمایه‌گذاری ایران، در دانشگاه کمبریج نگارش یافته است (Sunderland، 1968)، چنین می‌فرماید:
«[با توجه به] شرایط زیست‌محیطی ایران- پستی و بلندی، خاک، اقلیم و منابع آبی- و با نگرشی ژرف به شرایط بوم‌شناسی بیشتر پهنه کشور، دامداری کوچنده پاسخی شایسته برای بخشی بزرگ از ایران بوده و در آنجا روش اقتصادی توجیه‌پذیرتری بهتر از آن و سازمان‌های اجتماعی‌اش، وجود ندارد. با عنایت به دردسترس‌نبودن آب فراوان برای آبیاری، دشوار است که بتوان گزینه‌ای بهتر را برای پاسخ انسان به چنین شرایط بوم‌شناسی که بتواند از منابع طبیعی موجود بیشترین بهره را برده و هم‌زمان رفاه جوامعی گسترده و رفتارهای اجتماعی پیچیده ایشان را فراهم آورد، تصور نمود».
ویلیام بلیک (1752 تا1827میلادی) گفته است: «برای سروری بر طبیعت بایستی از آن اطاعت کرد».
شادروان محمد بهمن‌بیگی، از طایفه عمله ایل قشقایی، با ایجاد مدارس عشایری در چادرهای سفید (عشایر فارس در چادرهای سیاهی که از پشم بز بافته می‌شود زندگی می‌کنند) انقلابی بی‌مانند را پایه‌گذاری کرد. هدف والای این بزرگ‌مرد، بازگرداندن دانشمندان و کارشناسان به ایل و کوشش ایشان در بهترکردن زندگی عشایر بود. شوربختانه، کمتر درس‌خوانده کوچنده‌ای به زندگی پیشین بازگشته است. هرچند اکنون بسیاری از پزشکان، مهندسان، قاضیان، استادان دانشگاه، و...، فارغ‌التحصیلان سفیدچادرها بوده‌اند و در خدمت جامعه هستند، آرزوی بهمن‌بیگی را برنیاورده‌اند.
از آبخوانشهر زیاد دور نشویم؛ اوضاع آبی ایران رقت‌بار است. استادان دکتر کاوه مدنی، دکتر امیر آقاکوچک و دکتر امیر میرچی در مقاله «خشک‌سالی اجتماعی- اقتصادی ایران: دشواری‌های ملت ورشکسته آبی» در مجله «مطالعات ایرانی» به تفصیل درباره آنچه ما را به این خاک سیاه نشانده است سخن گفته‌اند، هرچند این بزرگواران به اسکان عشایر و برخی پیامد‌های منفی باسوادشدن آنها اشاره‌ای نکرده‌اند.
آفتاب، باد و کمی رطوبت هوا در بیشتر سرزمین ما موجب تبخیر بسیار می‌شود، این رخداد ناگزیر دزد پنهان آب‌های سطحی است. میانگین سالانه تبخیر در ایران افزون بر دو متر است. به زبان ساده، از آبگیری که پهنه آن یک مترمربع باشد سالانه دو مترمکعب (دو هزار لیتر) تبخیر می‌شود. سازمان ملل متحد کمترین نیاز آبی روزانه یک انسان را 20 لیتر برآورد کرده است؛ بنابراین، 7/3 مترمربع از یک آبگیر در ایران نیاز آبی سالانه یک نفر را بر اثر تبخیر از دست می‌دهد. سازندهای فرسایش‌پذیر که بیشتر پهنه‌های آبخیزهای ما را پوشانده‌اند، موجب گل‌آلودگی سیلاب می‌شوند و آبگیر سد‌ها را به‌تدریج از رسوب انباشته می‌کنند و از گنجایش آبگیری آنها می‌کاهند.
دکتر گوردن سیتون، استاد اقتصاد بین‌الملل در دانشگاه ایالتی اورگن، از سیاست‌مداری هندی پرسیده بود: «بهتر نبود که به جای تاج‌محل سدی می‌ساختید؟» پاسخ این بود: «آبگیر سد‌هایی که پس از بنای تاج محل بناکرده‌ایم از گل انباشته شده‌اند، درحالی‌که تاج محل برای ما جهانگرد می‌آورد».
گسل‌هایی بی‌شمار سرزمین ما را فراگرفته‌اند. به گفته شادروان استاد دکتر قدرت‌الله فرهودی، بیشتر سدهای ما روی گسل‌ها، یا در نزدیکی آنها، بنا شده‌اند. کمترین زیان گسل‌ها آب‌دزدی و ترسناک‌ترین آنها زمین‌لرزه است که پایداری سد‌ها را به مخاطره می‌اندازد. سد سلمان فارسی در نزدیکی گسلی چشمگیر ساخته شده است. پیداشدن غاری بزرگ در تکیه‌گاه سد سبب شده هیچ‌گاه بیش از یک‌سوم آبگیر آن انباشته نشود. باید به خدا پناه برد که زمین‌لرزه 6/9 در مقیاس ریشتر که در 21 فروردین1351 قیر و کارزین، افزر و روستاهای پیرامون آنها را ویران کرد، تکرار نشود.
آوارگی روستاییان و کوچندگان از جای سد و آبگیر آن، از دیگر زیان‌های بنای آن است و بسیاری زیان‌های زیست‌محیطی، باستان‌شناسی و....
آیت‌الله اکبر هاشمی‌رفسنجانی در 13 اردیبهشت 1375 در ایستگاه کوثر در گربایگان فسا، فرمودند ‌هزاران مخروط‌افکنه (مانند جای ایستگاه مزبور) در ایران در دسترس هستند که می‌توان آنها را آباد کرد و به زمین‌های پایاب آنها آب رساند. اکنون که بیش از 20 سال و هشت ماه از این گفتار بخردانه گذشته و با خشک‌سالی‌های پیاپی و کم‌آبی ترسناکی روبه‌رو هستیم، نخست دوراندیشی روستازاده‌ای از بهرمان را ارج می‌نهیم، سپس می‌پرسیم: چرا اجرای این پیشنهاد به بوته فراموشی سپرده شد؟ چگونه است که از آن پس سد‌سازی رونق خود را از دست نداد؟ چرا وزارت کشاورزی که خود آغاز‌گر از سر‌گیری این روش آزموده‌شده کهن بود، آن را به همگان نیاموخت؟ شادروان سیدامین‌الله کوثر، پدر سید آهنگ، در برابر چراهای فرزندانش می‌گفت: «ارتش چرا ندارد!» اکنون که ایشان به بهشت رفته و ارتش شاهنشاهی نیز دگرگون شده است، شاید بتوان «چرا» گفت و از بزرگی پاسخ شنید.
در نشستی که سال‌ها پیش گروهی از جهادگران با آیت‌الله حائری، امام‌جمعه اندیشمند پیشین شیراز داشتند، ایشان یکی از چرا‌ها را پاسخ دادند: «گسترش سیلاب ساده است، حسابرسی آن‌هم ساده است؛ سدسازی پیچیده است، حسابرسی آن‌هم پیچیده است». دکتر تقی شامخی، استاد دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، نخستین دیدار ما را، شاید در سال 1362، چنین به یاد می‌آورد: «هرچه می‌گویم آب را در بیابان‌ها با هزینه مترمکعبی یک ریال تهیه می‌کنم، کسی به سخنانم گوش نمی‌دهد». در همین زمینه، دو مهندس سازه‌های آبی که در آن زمان با یکی از شرکت‌های مهندسی مشاور همکاری می‌کردند و اکنون جلای وطن كرده‌اند، به من گفتند «اگر می‌خواهی کارت رونق بگیرد، بايد از طریق مهندسان مشاور اقدام کنی». پاسخم این بود: هزینه ساختن شبکه‌های گسترش سیلاب بسیار کمتر از مخارج مطالعاتی است که شما انجام می‌دهید، ساختن آنها پیشکشتان».
خوشبختانه، آقای مسعود نجابت در پایان‌نامه دکترای خود، پهنه زمین‌های بسیار مناسب برای آبخوانداری را 14/9 ‌میلیون هکتار برآورد کرده است. بزرگ‌ترین نعمت زمینی که پروردگار به ایرانیان بخشیده، 42‌میلیون هکتار اراضی آبرفتی درشت‌دانه است که گنجایش پنج ‌هزار ‌میلیارد مترمکعب آب را دارند؛ یعنی 11 سال تمام بارندگی ایران را در خود جای می‌دهند. چنانچه جمعیت و مصرف اسراف‌گرانه ما ثابت بماند، در صورت انباشتگی آبخوان‌های آنها برای 40 سال آب خواهیم داشت.
خشک‌سالی‌های کنونی ناامیدمان نکنند، در تاریخ چند‌هزارساله‌مان خشک‌سالی‌ها و ‌ترسالی‌ها فراوان رخ داده‌اند. هرکس مایل به دانستن آنهاست به کتاب «مهار [کردن] سیلاب‌ها و بهره‌وری بهینه از آنها»، نگارش سیدآهنگ کوثر، مراجعه کند. تا فرصت باقی است کشتی‌های نوح بی‌آبانی را بسازید. یادتان باشد که داد و ستد آبخوانشهریان بر پایه آب است؛ بنابراین همه کار‌ها بر پایه بهره‌وری بهینه از این مایع زندگی‌بخش انجام می‌شود.
آبخوانشهر: آرمان‌شهر کویری
زیستگاه پسندیده نخواهد بود مگر با داشتن سه چیز: هوای پاکیزه، آب فراوان و گوارا، زمین بارور (امام صادق(ع)، تحف‌العقول، صفحه 334)**. هوای بیابان‌ها تمیز است؛ آبخوانداری آب فراوان و گوارا را فراهم می‌آورد؛ گسترش سیلاب گل‌آلوده شنزارها و کشتزارهای فرسوده را بارور می‌کند. آلودگی هوا در کلان‌شهرهای ما بیمارمان کرده است؛ کمبود آب در بسیاری شهر‌های ایران رخ‌داده و به‌زودی بر شمار آنها افزوده خواهد شد؛ فقط 600‌ هزار هکتار از کشتزارهایمان از خاکی بسیار خوب برخوردارند؛ 3/6 ‌میلیون هکتار دارای خاکی خوب، 12/8 ‌میلیون هکتار دارای خاکی متوسط، 18/5میلیون هکتار دارای خاکی نامرغوب و 10/2 میلیون هکتار را با خاکی نابارور در دسترس داریم (مسگران و همکاران، 2016). با سه ‌بار گسترش سیلاب و 150 میلی‌متر باران یک تن در هکتار و با 14 سال گسترش سیلاب و 330 میلی‌متر باران دوهزار و 335 کیلوگرم دانه جو را از شنزار گربایگان برداشتیم. خانه‌ها، برای زندگانی «سبز»، مانند خانه‌های کهن کاشان و یزد ساخته می‌شوند؛ بادگیر دارند، آفتاب برایشان برق می‌آورد. فاضلاب‌شان پس از تصفیه ابتدایی برای آبیاری فضای سبز به کار خواهد رفت. هر تندرستی کار بدنی می‌کند؛ شعارشان که از قوم اینکا در بولیوی گرفته شده، این است: دزدی مکن، دروغ مگو، تنبلی مکن، تملق مگو. گرچه این پیشنهاد با مزاج جوانان راحت‌طلب ما چندان سازگار نیست، بهتر است سیاست‌گذاران ایران در اندیشه فردا نیز باشند. امید است «سواد آبی» ما به آنجا رسیده باشد که داستان‌نوشتن واژه «مار» تکرار نشود.
*استاد بزرگوار ما، دکتر سیدفرامرز حسینی، دانشگاه شیراز، با یادآوری انگاره گایا که در دهه 70 میلادی به وسیله James Lovelock و Lynn Margulis مطرح شد، واژه بوم‌شناسی را برابر با اکولوژی نمی‌داند. نام‌برده بر آن است که eco از economics گرفته شده و سیاست اقتصادی زیست‌محیطی را دربر می‌گیرد.
** با سپاسگزاری از آیت‌الله دری‌نجف‌آبادی که این گفتار بخردانه را یادآوری فرموده‌اند.
Mesgaran, M, K. Madani, H. Hashemi, and P. Azadi. 2016. Evaluation of land and precipitation for agriculture in Iran. Working Paper 2, Stanford Iran Project, Stanford University, December 2016, https://purl.stanford. edu/vf990qz0340.
Sunderland, E. 1968. Pastoralism, nomadism and the social anthropology in Iran. p. 395-408. In W. B. Fisher (ed.) The Cambridge history of Iran. Volume I, The Land of Iran. Cambridge at the University Press.



http://sharghdaily.ir/?News_Id=112675

در کشور برای 30 میلیارد مترمکعب آبی که نداریم، سد ساخته‌اند!

سید فخرالدین افضلی پنجشنبه بیست و نهم مهر ۱۳۹۵، 9:16
مدیرکل مشارکت‌های مردمی محیط زیست در گفت‌وگو با «تابناک»؛
در کشور برای 30 میلیارد مترمکعب آبی که نداریم، سد ساخته‌اند!
به رغم اظهارات درست و دقیق مسئولان در مورد ناکارآمدی طرح های سازه ای آب نظیر انتقال آب یا سدسازی در برطرف کردن مشکلات آبی، باز می بینیم در همین هفته دولتی که گذشت، مسئولان با افتخار از پروژه های سد سازی خود سخن گفتند. این ادعاها با اظهارات کارشناسی وزیر نیرو تناقض دارد. همین چند وقت پیش، من سدهایی نظی

سد سازی در ترکیه و اثرات آن در ایجاد ریزگرد برای ایران

سید فخرالدین افضلی پنجشنبه یکم مهر ۱۳۹۵، 13:27
یکی از علل مهم ایجاد ریزگرد را در منطقه بین النهرین جستجو می کنیم. ناحیه ای بین دو رود کهن و پر آب دجله و فرات که در غفلت کشورهای منطقه کم آب شده و اکوسیستم اطرافش نابود شده است. سدسازی ترکیه که میتوان به آن به چشم یک تجاوز آشکار به حقوق سایر کشورهای زیر این سدها نام برد بی تاثیر که نیست بل تاثیر شدید دارد.

نوشته ای که در سایت طراوت دیدم به جا بود از این رو با ذکر لینک سایت بازنشر می کنم.

 

سد آتاتورک و توفان ریزگرد غرب ایران

دجله و فرات دو رود مهم و مقدس در غرب آسیا هستند. رود فرات به طول 2800 کیلومتر بلندترین رود غرب آسیاست. این رود پس از عبور از سوریه و عراق در اروند رود با کارون و دجله یکی شده و به خلیج فارس می ریزد. رود فرات از به هم پیوستن دو رود قره سو و مرادسو در شمال شرق آناتولی (ترکیه امروز) که قبلا ایالت ارمنستان نام داشته، شکل می گیرد. رود مرادسو از شمال دریاچه وان و دامنه کوه آرارات و قره سو از ارتفاعات شمال ارزروم سرچشمه می گیرد. جایی که دو شاخه فرات به هم می رسند کبان (keban) نام دارد که اولین سد برروی فرات در اینجا گلوی این رودخانه را می فشارد.


سد آتاتورک

ریشه نام فرات را بسیاری ایرانی می دانند. دومین رود دجله یا تیگریس به طول 1850 کیلومتر از کوه های تاروس ( کاو) در شرق ترکیه ( ارمنستان غربی) سرچشمه می گیرد. دجله از ترکیه به عراق وارد می شود و فقط 44 کیلومتر آن در مرز سوریه جریان دارد ولی وارد سوریه نمی شود، بلکه پس از مرز سوریه مستقیما وارد عراق می شود. کلمه دجله معرب تیگره است که نام فارسی باستان این رودخانه می باشد و به معنی تیزرو است. این کلمه با تیر و تیغره و تیز و تیغ هم ریشه است. این رود از میان شهر های بزرگی چون بغداد و موصل و پایتخت باستانی ایران، یعنی تیسفون، عبور کرده و سرانجام به کارون و فرات در اروند رود می پیوندد. پایتخت کهن ایران، تیسفون، بر ساحل این رود واقع شده است. تیسفون حدود 800 سال در زمان اشکانیان و ساسانیان پایتخت یا قلب ایران شهر به شمار می رفت. منطقه میان رودان نیز حدود 1200 سال (539 پ.م تا 651 م ) یکی از استان های ایران بشمار می رفت. ( از فتح کورش تا سقوط ساسانیان)

لازم به یاد آوری است که کلمه عراق معرب کلمه ایران است و نام پایتخت عراق نیز یک نام پارسی است . بغداد در زبان پارسی باستان به معنای خدا داد است ( بغداد= بغ+داد= خدا داد و یا آفریده خداوند.) این نام در اوستا آمده ( نقل از دکتر محمدی ملایری در کتاب تاریخ و فرهنگ ایران.) و نام این دو رود در کتب مقدس دینی ذکر شده است. تمام حاصلخیزی و آبادانی میان روذان (سوریه و عراق) همیشه به این دو رود بستگی داشته است. این دو رود تامین کننده آب تالاب بزرگ هوالعظیم هستند.( در جنوب ایران و عراق)

شرق ترکیه در اصل ارمنی نشین بوده است و در زمان عثمانیان ایالت ارمنستان نامیده می شد. بعد ها این بخش به 6 ولایت ارمنی نشین تقسیم شد تا نام ارمنستان از نقشه عثمانی پاک شود. سپس پس از نسل کشی 1.5 میلیون نفر از ارامنه در 1915 که تمام جمعیت ارمنی این منطقه نابود شدند، ترک ها و کردها در این ناحیه جایگزین شدند. ارامنه امروز این ناحیه را ارمنستان غربی می نامند و یاد و خاطره سرزمین مادری خود را گرامی می دارند. متاسفانه نسل کشی ارامنه ( و همچنین آسوریها و یونانی ها، زازاها، علوی ها، چرکس ها و غیره) در جامعه ایرانی به خوبی منعکس نشد و شاید بتوان گفت از افکار عمومی ایرانیان پنهان نگاه داشته شد.

پروژه گپ GAP (The South Eastern Anatolia Project) در دهه هفتاد در ترکیه برنامه ریزی شد بدون این که هیچ گونه ارزیابی زیست محیطی در مورد آن صورت بگیرد. یعنی این پروژه بیش از 40 سال پیش به نام توسعه و آبادانی و افزایش سطح رفاه مردم و توسعه پایدار و افزایش تولید برق و سطح زیر کشت و افزایش درآمد مردم روی کاغذ آمد. یکی دیگر از اهداف آن به زیر کشت پنبه بردن دشت هاوران (Havran) بود که ما را به یادبه زیر کشت پنبه بردن بیابان قراقوم می اندازد که منجر به نابودی دریاچه خوارزم (آرال) شد. این پروژه شامل احداث 22 سد و مخزن بر روی دجله و فرات و 19 نیروگاه آبی تولید الکتریسیته و احداث کانال های آبیاری متعدد است. احداث زیر ساخت های لازم مثل فرودگاه و جاده و بزرگ راه و غیره جزیی از این پروژه است.

بزرگ ترین این سدها سد آتاتورک با ذخیره آبی 47 میلیارد متر مکعب در شانلی اورفا بر روی فرات است. این میزان معادل ذخیره آبی تمام سدهای کشور ما است. این سدبه تنهایی راه را بر حدود 50 میلیارد متر مکعب آب برروی مردم عراق و سوریه و همچنین ایران بسته است. احداث این سد از 1983 یعنی 33 سال قبل آغاز و در 1992 آبگیری شد و از 1994 یعنی 22 سال پیش به بهره برداری رسید.

سد ایلی سو (Ilisu) که قرار است بر روی رود دجله در مرز عراق ساخته شود نیز حدود 43 میلیارد متر مکعب آب حیاتی برای عراق را در خود محبوس خواهد ساخت و سرزمین های پایین دست را نابود خواهد کرد. به علاوه این سد موجب نابودی و به زیر آب رفتن حدود 200 بنای تاریخی ترکیه در منطقه حصن کیفا و سبب کوچ اجباری و نابودی زندگی هزاران هزار کرد خواهد شد. فقط در یک اقدام حدود 7000 نفر از مخالفان این سد در نامه ای به مقامات ترکیه و همچنین کشورهای خارجی سازنده این سد خواستار توقف بنای این سد شده اند. در اثر احداث این سد زندگی هزاران نفر از کردها نابود خواهد شد و کوچ اجباری و ظالمانه آنها از این منطقه منجر به از دست رفتن همیشگی سرزمین های شان خواهد شد. کردها در این منطقه بارها به مخالفت با این سد ها و پروژه ها برخاسته اند و چندین سد و کانال را تخریب و ماشین های سدسازی را نابود کرده اند و حتی چندین مهندس مشغول به کار در این گونه اقدامات کشته شده اند.

این سدها تمدن های سوریه و عراق و ایران را تهدید می کند و باعث خشکسالی و بیابانزایی، نابودی زمین های کشاورزی، توفان های عظیم ریزگرد در منطقه، غیر قابل سکونت شدن منطقه، نابودی تالاب هورالعظیم، کاهش رطوبت خاک در منطقه و بحران ریزگرد که عمدتا گریبان ایران را گرفته است ،آوارگی مردم و کشاورزان، فقر و فاقه و کوچ های عظیم و نابودی اقوام مختلف می شود. نکته ای که لازم به یاد آوری و تذکر است سکوت خبری در مورد این پروژه (که تبدیل به بزرگ ترین کانون بحرانی ریزگرد در منطقه شده است) عظیم در رسانه های گروهی است . پروژه مخربی که بش از 40 سال قبل طراحی شد و 22 سال پیش به بهره برداری رسید و پس از سال های مخرب ریزگرد تازه امسال (2016) از طریق حرکت مردمی پویش میان رودان وارد حوزه افکار عمومی مردم می شود!! البته مواردی از تذکر گاه به گاه در 2-3 سال قبل، در سخنرانی ها، وجود داشت که هیچ گاه به افکار عمومی راه پیدا نکرد. این فاصله زمانی عظیم قدرت پاسخگویی و انجام واکنش موثر را از مردم ذینفع می گیرد. اکنون ماییم و این مجموعه سد عظیم و آن ریزگرد های غرب کشور. باید که با دیپلماسی فعال از پیشرفت این فاجعه پیشگیری کرد.

نویسنده: خانم دکتر فرزانه بهار

لینک اصلی

بهترین گیاهان برای تصفیه هوای خانه و اداره از نگاه ناسا

سید فخرالدین افضلی چهارشنبه بیست و هشتم بهمن ۱۳۹۴، 7:58
مدیرکل پیش‌بینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی ایران در پی برقراری دوباره وضعیت پایداری جوی و افزایش غلظت آلاینده‌ها در تهران و چند شهر بزرگ دیگر، دیروز ۲۶ بهمن بار دیگر به گروه‌های حساس جامعه هشدار داد.

در این سال‌ها که آلودگی هوا در ایران به رویه معمول بدل شده است، تبلیغات رنگارنگ انواع ماسک‌های تنفسی و دستگاه‌های تصفیه هوای خانه و محل کار با «آخرین فناوری‌های یون و نانو» همه جا از روی بیلبوردها و صفحه مجلات گرفته تا سایت‌ها و پیامک‌های تلفن همراه به چشم می‌خورد. چگونگی استفاده مؤثر از این وسایل بر بهبود کیفیت هوایی که به ریه می‌کشیم هنوز محل بحث کارشناسان است.

در همه این سال‌ها چندین مدل دستگاه تصفیه هوای ارگانیک هم در بازار وجود داشته و دارد که بدون برق و باتری و جِرم و صدای پنکه در گوشه‌ای از خانه یا اداره کارش را به بهترین شکل انجام می‌دهد و علاوه بر کارکرد زیبایی‌شناسانه، تأیید ناسا -سازمان فضایی آمریکا- را هم دارد: گیاهان آپارتمانی!

سازمان فضایی ناسا در سال ۱۹۸۹ با هدف خودکفایی سفینه‌ها و ایستگاه‌های فضایی در زمینه تولید و تصفیه هوای مورد نیاز برای فضانوردان و آزمایش‌های فضایی، یک رشته پژوهش دنباله‌دار آغاز کرد که از جمله نتایج آن تأثیر خارق‌العاده استفاده از چندین نوع گیاهان معمولی خانگی برای تصفیه آلودگی‌هایی با منشأ داخلی خانه، اداره و محل کار است.

بیشتر زمان زندگی روزمره بخش بزرگی از انسان‌ها در خانه و محل کار می‌گذرد. بنابراین حصول اطمینان از استانداردهای مورد قبول هوایی که نفس می‌کشیم همواره دغدغه به جای خانواده‌ها، مدیران و دانشمندان است.

طبق تحقیقات ناسا به ازای ۹ مترمکعب هوای داخلی، یک گلدان از هر کدام از این گیاهان آپارتمانی می‌تواند بسیاری از آلاینده‌های داخلی را تصفیه کند.

این تصفیه‌کننده‌های زنده، این گیاهان هستند:


دراسینا درمنسیس، ژربرا، نخل راپیس، آگلونما (همیشه سبز)، گل عنکبوتی (گندمی)، سرخس آبلیتراتا، اسپاتی فیلوم، دراسِنا، لیریوپ، آنتوریوم، پوتوس، فیکوس بنجامین (بنجامین انجیری)، آنتوریوم آندرانوم، سانسِوریا، پاپیتال، سرخس برگ شمشیری، نخل ققنوس، نخل مرداب

همچنین پژوهش‌های هم عرض دیگری نشان می‌دهد که میکرو ارگانیزم‌های موجود در خاک این گیاهان می‌تواند در جذب و تصفیه بنزن موجود در هوای اتاق هم مؤثر باشد.

اگر حیوان خانگی دارید و قصد تهیه هر کدام از این گیاهان را دارید، قبل از آن با دامپزشک مشورت کنید چون بعضی از این گیاهان ممکن است برای گربه، سگ و بعضی دیگر از حیوانات خانگی سمی باشد

آلاینده‌های هوای خانه و محل کار

طبق گزارش‌های شرکت کنترل کیفیت هوا، تعداد روزهای «پاک» شهر تهران در کل سال گاه به تعداد انگشتان یک دست هم نمی‌رسد. از آن‌سو در تعداد روزهایی از سال که از نظر میزان آلایندگی در وضعیت «ناسالم برای گروه‌های حساس و بسیار ناسالم برای تمام افراد جامعه» طبقه‌بندی می‌شوند و تعدادشان در سال جاری کم هم نبود؛ «وضعیت هشدار» اعلام می‌شود که در پی آن اورژانس و بیمارستان‌ها به حالت آماده‌باش درمی‌آیند و مدارس و دانشگاه‌ها و بعضی ادارات تعطیل می‌شوند و ساعت کاری بعضی دیگر تغییر می‌یابد. توصیه اکید در روزهای هشدار این است: «در خانه بمانید».

اگر از این که برای بخش قابل توجهی از خانواده‌های ایرانی به دلایلی از جمله فقدان زیرساخت و امکانات شهری؛ ماندن و نگه‌داشتن فرزندان در خانه امکان‌پذیر نیست، بگذریم؛ و فرض بگیریم شما توانستید در خانه بمانید و در را هم به روی کودکان ببندید؛ باید بدانیم که هنوز از شر آلاینده‌های هوا در امان نیستید؛ چه آنها که منشأ خارج از خانه دارند و چه آلاینده‌های هوا که در خود خانه تولید می‌شود. اما این آلاینده‌ها کدامند و چه آسیب‌هایی را متوجه ما می‌کنند؟

آلودگی هوای بیرون و درون خانه به لحاظ منشأ و ساختار با هم بسیار متفاوتند. در حال که آلودگی "هوای شهری" به ویژه در تهران و شهرهای بزرگ ایران عمدتا ناشی از وجود ذرات معلق با قطر کوچک‌تر از ۲.۵ میکرون، ریزگردها و ترکیبات سمی دی اکسید نیتروژن (NO۲) و دی اکسید گوگرد (SO۲) است، آلودگی هوای داخل خانه و محل کار بیشتر شامل مونواکسید کربن (CO) حاصل پخت و پز غیر اصولی، استفاده از اجاق گاز یا بخاری غیر استاندارد یا مشکل در نصب و دودکش، ذرات معلق ایجاد شده از حرکت کاغذ در دستگاه چاپگر یا فتوکپی یا موکت و کفپوش، تصاعد گازها از مصنوعات دکوری و رنگ‌ها و پلاستیک‌ها است.

تأثیر آلاینده‌های خانگی و اداری بر سلامت همانند دیگر مواد شیمیایی به عوامل چندگانه‌ای از جمله مقدار آلاینده، چگونگی در معرض آلاینده قرار گرفتن و مدت زمان تماس با آلاینده بستگی دارد.

منبع: بی بی سی

یلدای شما مبارک...

سید فخرالدین افضلی جمعه بیست و نهم آذر ۱۳۹۲، 17:2
یلدا یعنی با هم بودن /بهانه ایی برای خوردن هندوانه تو شب آخر پاییز / یلدا یعنی لذت بردت از جدا کردن یاقوت های منظم از پوستش/ حافظ را یاد کردن / شاید فرصتی برای آشتی/ شاید زنگ هشداری برای دانستن نعمت عمر / یلدا یعنی چسبیدن به شومینه / باریدن مروارید از اسمان / شاید تداعی یک خاطره...

تجسم کردی ؟؟

یلدایت مبارک...

================

آشنایی با تاریخچه شب یلدا


شب یلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیم‌کره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق می‌شود.

ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن می‌گیرند. این شب در نیم‌کره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیش‌تر و طول شب کوتاه‌تر می‌شود. مراسم شب یلدا (شب چله) از طریق ایران به قلمرو رومیان راه یافت و جشن «ساتورن» خوانده می‌شد.


یلدا؛ شب نشینی خانوادگی تاریخی


واژه «یلدا» به معنای «زایش زادروز» و تولد است. ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر می‌شوند و تابش نور ایزدی افزونی می‌یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می‌خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا می‌کردند و از این رو به دهمین ماه سال دی (دی در دین زرتشتی به معنی دادار و آفریننده) می‌گفتند که ماه تولد خورشید بود.


یلدا و جشن‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل می‌داد و در طول سال با سپری شدن فصل‌ها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیت‌های خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.

آنان ملاحظه می‌کردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند می‌شود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر می‌توانستند استفاده کنند. این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکش‌اند.

مردم دوران باستان و از جمله اقوام آریایی، از هند و ایرانی - هند و اروپایی، دریافتند که کوتاه‌ترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شب‌ها کوتاهتر می‌شوند، از همین رو آنرا شب زایش خورشید نامیده و آنرا آغاز سال قرار دادند.

بدین‌سان در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع می‌شد و در اوستا، واژه Sareda, Saredha «سَرِدَ» یا «سَرِذَ» که مفهوم «سال» را افاده می‌کند، خود به معنای «سرد» است و این به معنی بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است.

در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی، ص ۲۵۵، از روز اول دی ماه، با عنوان «خور» نیز یاد شده‌است و در قانون مسعودی نسخه موزه بریتانیا در لندن، «خُره روز» ثبت شده، اگرچه در برخی منابع دیگر «خرم روز» نامیده شده‌ است. در برهان قاطع ذیل واژه «یلدا» چنین آمده‌ است:

«یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جَدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شب‌هاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل می‌کند و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک می‌باشد و بعضی گفته‌اند شب یلدا یازدهم جدی است».

سفره شب یلدا، «میَزد» Myazd نام داشت و شامل میوه‌های تر و خشک، نیز آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان، «لُرک» Lork که از لوازم این جشن و ولیمه بود، به افتخار و ویژگی «اورمزد» و «مهر» یا خورشید برگزار می‌شد.

روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خورروز (روز خورشید) و دی گان؛ می‌خواندند و به استراحت می‌پرداختند و تعطیل عمومی بود.

فردوسی به استناد منابع خود، یلدا و خور روز، را به هوشنگ از شاهان پیشدادی ایران (کیانیان که از سیستان پارس برخاسته بودند) نسبت داده و در این زمینه از جمله گفته است:

که ما را ز دین بهی ننگ نیست به گیتی، به از دین هوشنگ نیست

همه راه داد است و آیین مهر نظر کردن اندر شمار سپهر


شب چله:

چهل روز از زمستان که آغاز آن برابر است با اول جَدی و هفتم دی ماه جلالی و بیست و دوم دسامبر فرنگی، و پایانش برابر است با شانزدهم بهمن ماه جلالی و سی ام ژانویه فرنگی که به آن چله بزرگ زمستان گویند.

در ایران مرکزی چله بزرگ زمستان از آغاز زمستان که برابر است با آغاز دی ماه شروع می شود و مدت آن چهل روز است. و چله کوچک زمستان از شب دهم بهمن ماه تا پایان بهمن ماه که مدت آن بیست روز است.


چله بزرگ:

چهل روز از موسم زمستان که آغاز آن مطابق اول جَدی و هفتم دی ماه جلالی و بیست و دوم دسامبر فرانسوی و پایانش شانزدهم بهمن ماه جلالی و سی ام ژانویه فرانسوی است.


چله کوچک:

بیست روز از فصل زمستان که آغاز آن از هفدهم بهمن ماه جلالی شروع می شود و در پنجم اسفند ماه پایان می یابد. چله زمستان همان چله بزرگ است و گاه در تداول عامه کنایه از سرمای سخت باشد: چله زمستون.


بیکارترین رشته‌های تحصیلی +جدول

سید فخرالدین افضلی پنجشنبه سی و یکم مرداد ۱۳۹۲، 9:40

به گزارش مشرق به نقل از مهر، اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور در روزهای اخیر در مراسم تودیع و معارفه وزرای اقتصادی کشور با اعلام اینکه امروز اشتغال و تورم دو چالش اصلی و اساسی کشور محسوب می شود گفته است: دولت در نظر دارد برنامه هایی را به صورت فوری و اضطراری در حوزه اشتغال کشور اجرا کند.

طی یکی دو دهه اخیر جامعه با گرایش روزافزون جوانان برای ورود به دانشگاه ها مواجه بوده و این روند همچنان ادامه دارد. اغلب افرادی که دوره متوسطه تحصیلی را طی می کنند یک نگاه جدی برای ورود به دانشگاه و دریافت یک مدرک را دارند. این مسئله به حدی رسیده است که امروز در بسیاری از رشته های دانشگاهی که جوانان از آنها فارغ التحصیل می شوند، بازار کاری وجود ندارد و به اصطلاح بازار کار بسیاری از رشته ها اشباع شده است.

برخی رشته ها بازاری برای کار ندارند

یکی از مهم ترین دلایلی که باعث به وجود آمدن این شرایط شده است، عدم ارتباط صحیح و منطقی بین دانشگاه و بازار کار است تا جایی که هر یک از این بخش ها به صورت کاملا جزیره ای و جدا از دیگری کار می کند. دانشگاه ها امروز در رشته های گوناگونی بدون توجه به نیاز واقعی بازار کار دانشجو تربیت می کنند، اما بازار کار تنها به آن بخشی از فارغ التحصیلان توجه دارد که بتواند نیاز واقعی خود به نیروی کار را برطرف نماید.

باقی ماندن این شرایط درباره اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهی و ناتوانی دانشگاه ها و یا بی توجهی دانشجویان به لزوم کسب مهارت های شغلی مورد نیاز بازار کار، باعث شده تا همواره نرخ بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی که انتظار می رود باید در وضعیت مناسبی باشد، بیش از سایر گروه ها و تا 2 برابر متوسط نرخ بیکاری کشور باشد.

ناشناخته ماندن ظرفیت های قابل ارائه مراکز فنی و حرفه ای کشور در بحث مهارت آموزی و کم توجهی دانشجویان به نیازهای واقعی بازار کار، علاوه بر اینکه باعث افزایش تعداد بیکاران فارغ التحصیل در رشته های گوناگون شده است، زمینه بی اعتمادی کارفرمایان به این گروه ها را نیز دامن می زند به نحوی که کارفرمایان تصور نزدیک به یقین دارند تنها مهارت فارغ التحصیلان جویای کار کشور در کنار داشتن یک مدرک تحصیلی، رانندگی است!

آیا کارجویان دانشگاهی مهارت دارند؟

نکته جالب اینکه با وجود اطلاع نسبی جامعه از وضعیت بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی و اینکه بازار فعلی کار کشور نیازی به بسیاری از رشته های تحصیلی به دلیل تکمیل بودن ظرفیت تا حداقل چندین سال ندارد، باز هم بر ورود به دانشگاه ها و تحصیل در هر رشته ای اصرار ورزیده می شود و بدتر اینکه نه در دوران تحصیل و نه در دوران انتظار برای ورود به بازار کار، قریب به اتفاق کارجویان فارغ التحصیل دانشگاهی کمترین تلاشی برای تحقیق در بازار واقعی کار و کسب مهارت های لازم آن از جمله تسلط به کار با کامپیوتر، آشنایی با زبان خارجی و کسب فنون دیگر را انجام نمی دهند.

متاسفانه همانگونه که ذکر شد، دانشگاه ها نیز در دامن زدن به ادامه روند بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی نقش دارند تا جایی که به دلیل عدم برقراری ارتباط بین دانشگاه و بازار کار، نه تنها رشته های مورد نیاز شناسایی نمی شود، بلکه بر ادامه پذیرش دانشجو در تمامی رشته ها نیز اصرار ورزیده می شود. از سویی دیگر، دانشگاه ها تلاش چندانی برای ارائه مباحث مهارتی در کنار موضوعات تئوریک جهت رفع ضعف های بیکاری بسیاری از کارجویان دانشگاهی نیز انجام نمی دهند.

به تازگی آماری از سوی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی درباره وضعیت بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی در رشته های گوناگون منتشر شده است که استناد آن به نتایج آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 90 مرکز آمار ایران است.

بر این اساس، مجموعا 768 هزار و 51 نفر بیکار فارغ التحصیل دانشگاهی در کشور وجود دارد که از این تعداد 207 هزار و 310 نفر دارای مدرک فوق دیپلم، 505 هزار و 10 نفر دارای مدرک لیسانس، 52 هزار و 169 نفر فوق لیسانس و دکترای حرفه ای و 3 هزار و 388 نفر نیز دارای مدرک دکترای تخصصی هستند.

وضعیت بیکاری در رشته های گوناگون

بیشترین تعداد بیکاران در رشته های مهندسی، ساخت و تولید با 251 هزار و 402 نفر وجود دارد و پس از آن نیز 222 هزار و 112 نفر در رشته های علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق قرار دارند. از مجموع بیش از 768 هزار نفر بیکار فارغ التحصیل دانشگاهی، 363 هزار و 740 نفر مرد و 404 هزار و 311 نفر نیز زن است.

بالاترین تعداد مردان بیکار در رشته مهندسی، ساخت و تولید با 178 هزار و 461 نفر است و بیشترین تعداد زنان بیکار نیز با 134 هزار و 791 نفر در رشته علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق تحصیل کرده اند. مجموعا 100 هزار و 912 نفر مرد و زن در رشته های علوم انسانی و هنر بیکار هستند و 76 هزار و 191 نفر نیز در علوم، ریاضی و کامپیوتر جزو بیکاران محسوب می شوند.

38 هزار و 438 نفر در رشته های کشاورزی و دامپزشکی، 25 هزار و 997 نفر در رشته های بهداشت و رفاه (بهزیستی) و 17 هزار و 407 نیز در رشته خدمات بیکار هستند. از کل 768 هزار بیکار فارغ التحصیل دانشگاهی کشور 13 هزار و 45 نفر رشته تحصیلی خود را اظهار نکرده اند.

بیکاری 3 هزار دکترای تخصصی

از 52 هزار و 169 نفر بیکار فوق لیسانس و دکترای حرفه ای، 11 هزار و 886 نفر در رشته های علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق تحصیل کرده اند و 12 هزار و 353 نفر نیز دارای مدرک رشته های مهندسی، تولید و ساخت هستند. 9 هزار و 607 نفر نیز در رشته علوم، ریاضی و کامپیوتر و 6 هزار و 781 نفر نیز در رشته علوم انسانی و هنر بوده اند. سهم سایر رشته ها از موارد یادشده کمتر بوده است.

به صورت کلی، 122 هزار و 863 مرد دارای مدرک فوق دیپلم و بیکار هستند، از سویی 213 هزار و 7 نفر لیسانس، 25 هزار و 517 نفر فوق لیسانس و دکترای حرفه ای و 2 هزار و 257 نفر نیز دکترای تخصصی دارند. در بین زنان 84 هزار و 447 نفر بیکار فوق دیپلم، 292 هزار و 3 نفر لیسانس، 26 هزار و 652 نفر فوق لیسانی و دکترای حرفه ای و هزار و 131 نفر نیز دارای مدرک دکترای تخصصی هستند.

جدول بیکاری در 17 رشته تحصیلی

رشتهفوق دیپلملیسانسفوق لیسانس و دکترای حرفه ایدکترای تخصصیجمع مرد و زن
علوم تربیتی541216353772922547
علوم انسانی و هنر23288706276781201100912
علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق4338316669011886116222112
علوم، ریاضی و کامپیوتر81265836296078476191
مهندسی، ساخت و تولید10142413740212353149251402
کشاورزی و دامپزشکی71892723139673438438
بهداشت و رفاه (بهزیستی)97921507410447825997
خدمات691495898871417407
اظهارنشده178236824872270313045
جمع کل122863213007255172257768051

 منبع :مشرق


فوتهای كوزه‌گری برای دم كردن چای

سید فخرالدین افضلی شنبه نوزدهم مرداد ۱۳۹۲، 1:23
چای، نوشیدنی بسیاری از مردم است اما از مرحله دم كردن تا هنگام نوشیدن آن هم مثل هر كار دیگری باید آداب و روشهایی خاص را پی گرفت تا به نتیجه‌ای بهتر و صحیح‌تر رسید. اگر می‌خواهید از مصرف همان چایی كه در آشپزخانه دارید نیز لذت بیشتری ببرید، خواندن راهنمایی‌های پی‌آمده را از دست ندهید.


 

اصول دم كردن چای:

- بهتر است از ظرف، كتری یا قوری، و حتی فنجان‌های چینی برای دم كردن یا نوشیدن چای استفاده كنید.

- سرامیك لعابدار و ظروف شیشه‌ای نیز در مراتب بعدی مناسبند اما سعی كنید از كتری‌های آلومینیومی، ظروف مسی یا برنجی استفاده نكنید. این ظروف اگرچه در قدیم استفاده می‌شده‌اند، افزون بر آن‌كه مزه، طعم و حتی عطر چای را عوض می‌كنند، به سبب ایجاد واكنش شیمیایی برای حفظ سلامت مناسب نیستند (به عنوان مثال تانن محلول در چای با آهن موجود در قوری استیل).

- در صورتی كه پیش از ریختن چای در قوری یا كتری آن را كمی زیر شیر آب گرم بگیرید تا جداره و محفظه آن اندكی گرم شود، چای بهتر و زودتر دم می‌آید.

- اگر می‌خواهید از خود یا مهمانانتان بهتر پذیرایی كنید، یادتان باشد آب سرد در سماور بریزید. احتمالا پیش آمده كه بر سطح چای درون استكان یا فنجان خود لكه‌هایی مثل اثرات چربی ببینید. این لكه‌ها نشان می‌دهد آب گرم یا حتی داغ در سماور ریخته شده. استفاده از آب گرم برای زود جوش آمدن سماور، علاوه بر كاهش كیفیت و مزه، به شكل و ظاهر چای هم لطمه می‌زند.

- بهتر است در هر مرتبه دم كردن چای، آب سماور را عوض كنید. آبی كه به مدت طولانی یا چند بار جوشیده طعم و خاصیت چای را كاهش می‌دهد.

- برای دم كردن چای سیاه بگذارید آب درون سماور كاملا به جوش آید سپس آن را روی چای ریخته و دقایقی برای دم كشیدن صبر كنید. برعكس، برای دم كردن چای سبز، آب به هیچ وجه نباید بجوشد و حرارتی در حد 10 درجه هم برای آن كافی است. این آب را روی چای سبز درون فنجان یا قوری بریزید و چند دقیقه در آن را گذاشته، سپس كیسه را خارج كرده یا برگ‌ها را صاف كنید و نوش جان فرمایید.

- با توجه به نوع چای، زمان دم آمدن آن متفاوت است.

- چای سبز بین سه تاپنج دقیقه دم می‌كشد. اگر چای بسته‌بندی شده خریده‌اید در قسمت توضیح مشخصات یا طریقه دم كردن، باید زمان مناسب آن هم ذكر شده باشد.

- برای چای سیاه، این زمان در آنها كه به «زود دم» معروفند كمتر از پنج تاهفت دقیقه نیست. دم كشیدن برخی چای‌های موسوم به «دیر دم» نیز بین ده تا 16 دقیقه به درازا می‌انجامد. برای حفظ كیفیت و خاصیت چای بیش از این نباید عمل صاف كردن را به تاخیر انداخت.

- صاف نكردن چای در میان ما ایرانی‌ها رواج بسیار دارد و از آن دست عادت‌های غلطی به شمار می‌رود كه شنیدن اصطلاح «جوشیده» و تشخیص معنا و حتی مزه آن برای نوجوانان و جوانان هم نیازی به توضیح بیشتر ندارد.

- ما عادت داریم هزینه و زمانی را صرف كنیم تا چایی مناسب و خوش‌رنگ‌وعطری دم كنیم اما فقط به قدر یكی‌دو استكان اول، از آن سود واقعی و لذت جانبی می‌بریم! برای آن‌كه جلوی ضرر مالی و خالی شدن جیبتان را بگیرید و مزه چای تازه‌دم را همواره حفظ كرده باشید بلافاصله پس از دم كشیدن چای، قوری را از بخار سماور، گرم‌كن برقی یا شعله دور كنید و چای درون آن را در قوری یا كتری دیگری بریزید تا تفاله یا پوره آن جدا شود.

- برای قوری دوم، روپوش یا پوششی كیسه‌ای در اندازه و قالب مناسب تهیه كنید تا از سرد شدن سریع چای جلوگیری كند و مدتی بیشتر گرما را در خود نگاه دارد. این چای، دیگر جوشیده و بی‌خاصیت و تا مدتی طولانی‌تر بدطعم نخواهد شد و هزینه خرید یا وقت و تلاش خود را هم هدر نداده‌اید .

- یكی دیگر از عادت‌های غلط ما در نوشیدن چای همراهی آن با قند یا شكر است. قند و شكر محلول در چای خواص مفید آن را از بین می‌برد و در برخی موارد مضراتی هم در پی دارد. اگر نمی‌توانید، كم‌كم، خودتان را عادت دهید چای را بدون قند بنوشید. پس از مدتی قند را كاملا كنار خواهید گذاشت و بامزه واقعی چای بیشتر كنار خواهید آمد؛ فواید درمانی، دارویی و حتی اقتصادی بیشتری هم نصیبتان می‌شود!

 

اصول نگهداری:

- چای خشك را در ظروف دربسته شیشه‌ای یا چینی نگهداری كنید. به این‌گونه نه تنها عمر مفید چای را حفظ كرده‌اید، عطر آن هم دیرتر می‌پرد و خواصش ماندگارتر خواهد بود.

- فراموش نكنید گرما، رطوبت و نور دشمنان اصلی كیفیت و مانایی چای است. ظروف و بسته‌های چای را در یخچال یا فریزر نگهداری نكنید.

- گذاشتن بسته یا ظرف چای در كنار سماور بدترین روش نگهداری آن است. اگر هیچ چاره‌ای ندارید به مقدار نیاز برای دو یا سه روزتان را درون ظرفی بریزید و دور آن را با فویل آلومینیومی بپیچید تا با گرما، نور و رطوبت كمتری در تماس باشد و عطر آن نیز خارج نشود.

- چای هم مثل خیلی مواد خوردنی دیگر تاریخ انقضا دارد. انواع متفاوت آن اگر بدرستی نگهداری شود از 18 ماه تا دو سال با توجه به نوعشان خواص خود را حفظ می‌كنند. به تاریخ بسته دقت كنید و از انبار كردن بیش از نیاز آن خودداری كنید.

- بوی مواد خوراكی دیگر بخصوص مواد تند براحتی به چای خشك سرایت می‌كند و عطر آن را تغییر می‌دهد. از قرار دادن چای در كنار این مواد، بخصوص سیر، پیاز، آبلیمو و... خودداری كنید.

منبع: رشید حسام / جام جم

Google


در اين سايت
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل
بیوگرافی
محیط زیست، منابع طبیعی، خاک (دکتری تخصصی)، هیئت علمی دانشگاه شیراز
دارای مدرک مشاور حرفه ای کسب و کار(اقتصادی و سرمایه گذاری)،منتورینگ استارتاپ، دارای مدرک و سابقه اجرائی-تحقیقاتی و مربی پدافند غیر عامل،  HSE

مشاهده نحوه تماس و تازه های اینستاگرام، لینکداین و ... در لینک زیر:
https://zil.ink/drafzali.s.f
آخرین نوشته‌ها