یک پاراگراف

گاه نوشته های من

آبخوانشهر؛ کشتی نوح بی‌آب‌نشین‌ها

سید فخرالدین افضلی سه شنبه بیست و هشتم دی ۱۳۹۵، 20:36
روزنامه شرق به انتشار مطلب ارزشمندی از دانشمند آبخوانداری ایران آقای پروفسور آهنگ کوثر پرداخته است که شما را به مطالعه آن دعوت می کنم.

 

آبخوانشهر؛ کشتی نوح بی‌آب‌نشین‌ها

سیدآهنگ کوثر

نوح نهصد سال دعوت می‌نمود دایما انکار قومش می‌فزود/ هیچ از گفتن عنان واپس کشید؟ هیچ اندر غار خاموشی خزید؟
مولوی
«به نوح وحی شد که از قوم تو، جز آنان که ایمان آورده‌اند، دیگر کسی ایمان نخواهد آورد؛ بنابراین، از کردارشان غمگین نباش (36) و کشتی را تحت‌نظارت و وحی ما بساز و ستمکاران را شفاعت نکن که آنان غرق خواهند شد (37) آن‌گاه به ساختن کشتی مشغول شد؛ هروقت دسته‌ای از اشراف قومش بر او می‌گذشتند مسخره‌اش می‌کردند؛ می‌گفت: چنانچه ما را مسخره کنید ما نیز به همین صورت شما را مسخره خواهیم کرد (38) و به‌زودی خواهید فهمید عذاب خوارکننده به سراغ چه کسی خواهد آمد و عذاب دائمی بر چه کسی وارد می‌شود (39)». (قرآن کریم، سوره هود)
48 سال از رخداد سیل به‌یادماندنی کارون در شش بهمن 1347 و 46 سال از خشک‌سالی دهشتناک 1349 فارس می‌گذرد. شادروان ناصر گلسرخی، وزیر منابع طبیعی در آن دوران، در گزارشی که در رسانه‌های گروهی منتشر شد، برآورد کرد که بیشترین «دبي» کارون را در اهواز شش هزار مترمکعب بر ثانیه و خاکی که این نعمت بی‌مانند پروردگار به خلیج فارس برد افزون بر یک‌میلیارد تن بود. آمار درستی را از شمار دام‌هایی که به‌خاطر نداشتن خوراک و بیماری‌های پیامد آن از بین رفتند نیافتم؛ اما از یک‌میلیون رأس فراتر می‌رفت. این دو رخداد کم‌مانند برای جوانی که سال‌ها دور از ایران و با زور بازو گذران زیستن را فراهم آورده و به امید خدمتی ارزنده به سرزمینش بازگشته بود، بس گران آمد.
چرا این آب، این ثروت بی‌مانند، برای تهیه خوراک دام به کار نرفت؟ مگر برای کشت علوفه زمین نداریم؟ مگر دانش انجام این کار را نداریم؟ و بسیاری مگر‌های دیگر.
این اندیشه در فروردین 1350 با دکتر پرویز مهدی‌زاده، رئیس وقت مؤسسه تحقیقات منابع طبیعی، به رایزنی گذاشته شد. نام‌برده دستور تهیه طرحی را در این زمینه داد. از آنجا که جوان مزبور دوره کارآموزی سه‌ماهه‌ای را در سال 1349 در استرالیا گذرانده و روش دامداری کشاورزان آنجا را پسندیده بود، گسترش سیلاب را برای ایجاد کشتزارها و چراگاه‌های مشجر پیشنهاد کرد. آقای مهدی‌زاده خواستار اجرای این پیشنهاد در مورچه‌خورت اصفهان و نودهک قزوین شد. گروهی نقشه‌بردار را به مورچه‌خورت فرستادند و نقشه پستی‌وبلندی زمینی 500 هکتاری را با خطوط میزان منحنی 50 سانتی‌متری تهیه کردند؛ اما طرح مورچه‌خورت به دلایلی اجرا نشد.
روز 21 آذر1351مسیر نهر آبرسانی و مکان نهرهای گسترشی نخستین شبکه پخش سیلاب برای آبیاری علوفه در چراگاه پژوهشی نودهک قزوین نشانه‌گذاری شدند. شادروان منوچهر فقیه‌عبداللهی خاک‌برداری نهر‌ها را با بهره‌وری از یک دستگاه بولدوزر D4 آغاز کرد. بارش برف و سرما ادامه کار را به بهار 1352 کشاند. نخستین سیل در تاریخ 19 خرداد 1352 در پهنه 20 هکتار گسترش یافت.
پیروزی انقلاب اسلامی و نیاز ایران به گندم و گوشت قرمز، «گروهک پخش سیلاب» را در بهمن 1358 به جونگان ممسنی روانه کرد. بالاآمدن سطح آب چاه «زبیر شهریور» در بهار 1359نقش آبیاری سیلابی را در تغذیه آبخوان دهکده پودونک آشکار کرد.
هزینه‌کردن نزدیک به هشت‌میلیون ریال برای احیای کاریز دهکده بیشه‌زرد گربایگان به وسیله جهاد سازندگی فسا و بی‌فایده‌بودن آن، اندیشه آبیاری سیلابی ذرت علوفه‌ای را در جهادگران بیدار کرد و دو نفر از ایشان را به کارگاه گسترش سیلاب گویم کشاند. بازدید 16 آبان 1361 از گربایگان، با همراهی دکتر بهروز ملک‌پور، بیهودگی کاشتن ذرت را در شن روان و آبیاری آن را با سیلاب، روشن کرد. چاره کار آبیاری سیلابی چراگاه و از این راه، تغذیه مصنوعی آبخوان بود.
بنای شبکه بیشه‌زرد یک در بامداد هشت دی 1361 آغاز شد. نخستین سیل در 29 و 30همان ماه مهار شد. کاهش شوری آب چاه دهکده مزبور در نیمه بهمن 1361 سیلاب‌گستران را به پیامد‌های نیکوی کارشان امیدوار کرد.
امروز که 34 سال از آغاز کار در آنجا می‌گذرد و نزدیک به 116 سیل گزارش‌شده، مهار شده، حدود 300‌میلیون مترمکعب آب در پهنه دوهزارو 34 هکتار گسترش یافته و بین 171 تا 225 مترمکعب آن (بسته به برآوردهای متفاوت)، نزدیک به دوبرابر گنجایش آبگیر سد لتیان پیش از رسوب‌گیری، به دو آبخوان بیشه‌زرد و رحیم‌آباد پیوسته است، می‌توان ادعا کرد که آبخوانشهر کشتی نوح بی‌آبان‌نشین‌ها و آبخوانداری روشی درست برای آباد‌سازی زیستگاه گروهی خواهد بود که به زنده‌ماندن خود علاقه‌مندند.
سدسازان و خوشه‌چینان سال‌ها آبیاری سیلابی و تغذیه مصنوعی آبخوان‌ها را به تمسخر گرفتند. به گفته وزیر نیرو، 76‌میلیارد مترمکعب ظرفیت آبگیرهای ساخته‌شده است درحالی‌که تنها 44‌ میلیارد مترمکعب آب را برای انباشتن آنها داریم. اکنون که بیشتر آبگیرهای انسان‌ساز تهی از آبند و گل سرسبد آنها، گتوند، آینه‌ای است که با شکستن آن خود را بی‌گناه جلوه می‌دهند، بهتر نیست که دانایی نیاکانمان را باور کنیم و بپذیریم که کشاورزی آبیانه برای بخشی از زیستگاه ایرانیان بخردانه نیست؟ هیچ به خاطر مبارک سیاست‌گذاران ما خطور کرده است که چرا بیش از یک‌سوم مردم ما در سده 19 میلادی کوچ‌رو بوده‌اند؟
افلاطون در سه‌هزار سال پیش فهمیده بود که ملتی شادند که شاه آنها فیلسوف باشد یا شاه فلسفه بخواند؛ و سیدآهنگ کوثر می‌گوید: «سیاست‌گذاران خشک‌بوم‌ها بایستی بوم‌شناسانی* خبره باشند، یا سخنان چنین خردمندانی را به گوش جان بنیوشند. ایشان بایستی برنامه‌های سازندگی کشورشان را بر پایه مدیریت پایدار منابع طبیعی مرز و بومشان تهیه و اجرا کنند».
چنانچه بپذیریم سرهنگ رضاخان قزاق را انگلیس‌ها به تخت شاهنشاهی نشاندند و همان‌ها برای ایجاد امنیت، به‌ویژه در مناطق نفت‌خیز، اسکان عشایر را به او دستور دادند، دانشمندی از همان سرزمین، در کتابی که به خواهش پسرش و با سرمایه‌گذاری ایران، در دانشگاه کمبریج نگارش یافته است (Sunderland، 1968)، چنین می‌فرماید:
«[با توجه به] شرایط زیست‌محیطی ایران- پستی و بلندی، خاک، اقلیم و منابع آبی- و با نگرشی ژرف به شرایط بوم‌شناسی بیشتر پهنه کشور، دامداری کوچنده پاسخی شایسته برای بخشی بزرگ از ایران بوده و در آنجا روش اقتصادی توجیه‌پذیرتری بهتر از آن و سازمان‌های اجتماعی‌اش، وجود ندارد. با عنایت به دردسترس‌نبودن آب فراوان برای آبیاری، دشوار است که بتوان گزینه‌ای بهتر را برای پاسخ انسان به چنین شرایط بوم‌شناسی که بتواند از منابع طبیعی موجود بیشترین بهره را برده و هم‌زمان رفاه جوامعی گسترده و رفتارهای اجتماعی پیچیده ایشان را فراهم آورد، تصور نمود».
ویلیام بلیک (1752 تا1827میلادی) گفته است: «برای سروری بر طبیعت بایستی از آن اطاعت کرد».
شادروان محمد بهمن‌بیگی، از طایفه عمله ایل قشقایی، با ایجاد مدارس عشایری در چادرهای سفید (عشایر فارس در چادرهای سیاهی که از پشم بز بافته می‌شود زندگی می‌کنند) انقلابی بی‌مانند را پایه‌گذاری کرد. هدف والای این بزرگ‌مرد، بازگرداندن دانشمندان و کارشناسان به ایل و کوشش ایشان در بهترکردن زندگی عشایر بود. شوربختانه، کمتر درس‌خوانده کوچنده‌ای به زندگی پیشین بازگشته است. هرچند اکنون بسیاری از پزشکان، مهندسان، قاضیان، استادان دانشگاه، و...، فارغ‌التحصیلان سفیدچادرها بوده‌اند و در خدمت جامعه هستند، آرزوی بهمن‌بیگی را برنیاورده‌اند.
از آبخوانشهر زیاد دور نشویم؛ اوضاع آبی ایران رقت‌بار است. استادان دکتر کاوه مدنی، دکتر امیر آقاکوچک و دکتر امیر میرچی در مقاله «خشک‌سالی اجتماعی- اقتصادی ایران: دشواری‌های ملت ورشکسته آبی» در مجله «مطالعات ایرانی» به تفصیل درباره آنچه ما را به این خاک سیاه نشانده است سخن گفته‌اند، هرچند این بزرگواران به اسکان عشایر و برخی پیامد‌های منفی باسوادشدن آنها اشاره‌ای نکرده‌اند.
آفتاب، باد و کمی رطوبت هوا در بیشتر سرزمین ما موجب تبخیر بسیار می‌شود، این رخداد ناگزیر دزد پنهان آب‌های سطحی است. میانگین سالانه تبخیر در ایران افزون بر دو متر است. به زبان ساده، از آبگیری که پهنه آن یک مترمربع باشد سالانه دو مترمکعب (دو هزار لیتر) تبخیر می‌شود. سازمان ملل متحد کمترین نیاز آبی روزانه یک انسان را 20 لیتر برآورد کرده است؛ بنابراین، 7/3 مترمربع از یک آبگیر در ایران نیاز آبی سالانه یک نفر را بر اثر تبخیر از دست می‌دهد. سازندهای فرسایش‌پذیر که بیشتر پهنه‌های آبخیزهای ما را پوشانده‌اند، موجب گل‌آلودگی سیلاب می‌شوند و آبگیر سد‌ها را به‌تدریج از رسوب انباشته می‌کنند و از گنجایش آبگیری آنها می‌کاهند.
دکتر گوردن سیتون، استاد اقتصاد بین‌الملل در دانشگاه ایالتی اورگن، از سیاست‌مداری هندی پرسیده بود: «بهتر نبود که به جای تاج‌محل سدی می‌ساختید؟» پاسخ این بود: «آبگیر سد‌هایی که پس از بنای تاج محل بناکرده‌ایم از گل انباشته شده‌اند، درحالی‌که تاج محل برای ما جهانگرد می‌آورد».
گسل‌هایی بی‌شمار سرزمین ما را فراگرفته‌اند. به گفته شادروان استاد دکتر قدرت‌الله فرهودی، بیشتر سدهای ما روی گسل‌ها، یا در نزدیکی آنها، بنا شده‌اند. کمترین زیان گسل‌ها آب‌دزدی و ترسناک‌ترین آنها زمین‌لرزه است که پایداری سد‌ها را به مخاطره می‌اندازد. سد سلمان فارسی در نزدیکی گسلی چشمگیر ساخته شده است. پیداشدن غاری بزرگ در تکیه‌گاه سد سبب شده هیچ‌گاه بیش از یک‌سوم آبگیر آن انباشته نشود. باید به خدا پناه برد که زمین‌لرزه 6/9 در مقیاس ریشتر که در 21 فروردین1351 قیر و کارزین، افزر و روستاهای پیرامون آنها را ویران کرد، تکرار نشود.
آوارگی روستاییان و کوچندگان از جای سد و آبگیر آن، از دیگر زیان‌های بنای آن است و بسیاری زیان‌های زیست‌محیطی، باستان‌شناسی و....
آیت‌الله اکبر هاشمی‌رفسنجانی در 13 اردیبهشت 1375 در ایستگاه کوثر در گربایگان فسا، فرمودند ‌هزاران مخروط‌افکنه (مانند جای ایستگاه مزبور) در ایران در دسترس هستند که می‌توان آنها را آباد کرد و به زمین‌های پایاب آنها آب رساند. اکنون که بیش از 20 سال و هشت ماه از این گفتار بخردانه گذشته و با خشک‌سالی‌های پیاپی و کم‌آبی ترسناکی روبه‌رو هستیم، نخست دوراندیشی روستازاده‌ای از بهرمان را ارج می‌نهیم، سپس می‌پرسیم: چرا اجرای این پیشنهاد به بوته فراموشی سپرده شد؟ چگونه است که از آن پس سد‌سازی رونق خود را از دست نداد؟ چرا وزارت کشاورزی که خود آغاز‌گر از سر‌گیری این روش آزموده‌شده کهن بود، آن را به همگان نیاموخت؟ شادروان سیدامین‌الله کوثر، پدر سید آهنگ، در برابر چراهای فرزندانش می‌گفت: «ارتش چرا ندارد!» اکنون که ایشان به بهشت رفته و ارتش شاهنشاهی نیز دگرگون شده است، شاید بتوان «چرا» گفت و از بزرگی پاسخ شنید.
در نشستی که سال‌ها پیش گروهی از جهادگران با آیت‌الله حائری، امام‌جمعه اندیشمند پیشین شیراز داشتند، ایشان یکی از چرا‌ها را پاسخ دادند: «گسترش سیلاب ساده است، حسابرسی آن‌هم ساده است؛ سدسازی پیچیده است، حسابرسی آن‌هم پیچیده است». دکتر تقی شامخی، استاد دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، نخستین دیدار ما را، شاید در سال 1362، چنین به یاد می‌آورد: «هرچه می‌گویم آب را در بیابان‌ها با هزینه مترمکعبی یک ریال تهیه می‌کنم، کسی به سخنانم گوش نمی‌دهد». در همین زمینه، دو مهندس سازه‌های آبی که در آن زمان با یکی از شرکت‌های مهندسی مشاور همکاری می‌کردند و اکنون جلای وطن كرده‌اند، به من گفتند «اگر می‌خواهی کارت رونق بگیرد، بايد از طریق مهندسان مشاور اقدام کنی». پاسخم این بود: هزینه ساختن شبکه‌های گسترش سیلاب بسیار کمتر از مخارج مطالعاتی است که شما انجام می‌دهید، ساختن آنها پیشکشتان».
خوشبختانه، آقای مسعود نجابت در پایان‌نامه دکترای خود، پهنه زمین‌های بسیار مناسب برای آبخوانداری را 14/9 ‌میلیون هکتار برآورد کرده است. بزرگ‌ترین نعمت زمینی که پروردگار به ایرانیان بخشیده، 42‌میلیون هکتار اراضی آبرفتی درشت‌دانه است که گنجایش پنج ‌هزار ‌میلیارد مترمکعب آب را دارند؛ یعنی 11 سال تمام بارندگی ایران را در خود جای می‌دهند. چنانچه جمعیت و مصرف اسراف‌گرانه ما ثابت بماند، در صورت انباشتگی آبخوان‌های آنها برای 40 سال آب خواهیم داشت.
خشک‌سالی‌های کنونی ناامیدمان نکنند، در تاریخ چند‌هزارساله‌مان خشک‌سالی‌ها و ‌ترسالی‌ها فراوان رخ داده‌اند. هرکس مایل به دانستن آنهاست به کتاب «مهار [کردن] سیلاب‌ها و بهره‌وری بهینه از آنها»، نگارش سیدآهنگ کوثر، مراجعه کند. تا فرصت باقی است کشتی‌های نوح بی‌آبانی را بسازید. یادتان باشد که داد و ستد آبخوانشهریان بر پایه آب است؛ بنابراین همه کار‌ها بر پایه بهره‌وری بهینه از این مایع زندگی‌بخش انجام می‌شود.
آبخوانشهر: آرمان‌شهر کویری
زیستگاه پسندیده نخواهد بود مگر با داشتن سه چیز: هوای پاکیزه، آب فراوان و گوارا، زمین بارور (امام صادق(ع)، تحف‌العقول، صفحه 334)**. هوای بیابان‌ها تمیز است؛ آبخوانداری آب فراوان و گوارا را فراهم می‌آورد؛ گسترش سیلاب گل‌آلوده شنزارها و کشتزارهای فرسوده را بارور می‌کند. آلودگی هوا در کلان‌شهرهای ما بیمارمان کرده است؛ کمبود آب در بسیاری شهر‌های ایران رخ‌داده و به‌زودی بر شمار آنها افزوده خواهد شد؛ فقط 600‌ هزار هکتار از کشتزارهایمان از خاکی بسیار خوب برخوردارند؛ 3/6 ‌میلیون هکتار دارای خاکی خوب، 12/8 ‌میلیون هکتار دارای خاکی متوسط، 18/5میلیون هکتار دارای خاکی نامرغوب و 10/2 میلیون هکتار را با خاکی نابارور در دسترس داریم (مسگران و همکاران، 2016). با سه ‌بار گسترش سیلاب و 150 میلی‌متر باران یک تن در هکتار و با 14 سال گسترش سیلاب و 330 میلی‌متر باران دوهزار و 335 کیلوگرم دانه جو را از شنزار گربایگان برداشتیم. خانه‌ها، برای زندگانی «سبز»، مانند خانه‌های کهن کاشان و یزد ساخته می‌شوند؛ بادگیر دارند، آفتاب برایشان برق می‌آورد. فاضلاب‌شان پس از تصفیه ابتدایی برای آبیاری فضای سبز به کار خواهد رفت. هر تندرستی کار بدنی می‌کند؛ شعارشان که از قوم اینکا در بولیوی گرفته شده، این است: دزدی مکن، دروغ مگو، تنبلی مکن، تملق مگو. گرچه این پیشنهاد با مزاج جوانان راحت‌طلب ما چندان سازگار نیست، بهتر است سیاست‌گذاران ایران در اندیشه فردا نیز باشند. امید است «سواد آبی» ما به آنجا رسیده باشد که داستان‌نوشتن واژه «مار» تکرار نشود.
*استاد بزرگوار ما، دکتر سیدفرامرز حسینی، دانشگاه شیراز، با یادآوری انگاره گایا که در دهه 70 میلادی به وسیله James Lovelock و Lynn Margulis مطرح شد، واژه بوم‌شناسی را برابر با اکولوژی نمی‌داند. نام‌برده بر آن است که eco از economics گرفته شده و سیاست اقتصادی زیست‌محیطی را دربر می‌گیرد.
** با سپاسگزاری از آیت‌الله دری‌نجف‌آبادی که این گفتار بخردانه را یادآوری فرموده‌اند.
Mesgaran, M, K. Madani, H. Hashemi, and P. Azadi. 2016. Evaluation of land and precipitation for agriculture in Iran. Working Paper 2, Stanford Iran Project, Stanford University, December 2016, https://purl.stanford. edu/vf990qz0340.
Sunderland, E. 1968. Pastoralism, nomadism and the social anthropology in Iran. p. 395-408. In W. B. Fisher (ed.) The Cambridge history of Iran. Volume I, The Land of Iran. Cambridge at the University Press.



http://sharghdaily.ir/?News_Id=112675

Google


در اين سايت
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل
بیوگرافی
محیط زیست، منابع طبیعی، خاک (دکتری تخصصی)، هیئت علمی دانشگاه شیراز
دارای مدرک مشاور حرفه ای کسب و کار(اقتصادی و سرمایه گذاری)،منتورینگ استارتاپ، دارای مدرک و سابقه اجرائی-تحقیقاتی و مربی پدافند غیر عامل،  HSE

مشاهده نحوه تماس و تازه های اینستاگرام، لینکداین و ... در لینک زیر:
https://zil.ink/drafzali.s.f
آخرین نوشته‌ها