دانشجوی دکترای بیابان در دانشگاه شیراز

از امسال پذیرش دوره دکترای بیابان در دانشگاه شیراز آغاز شد. به دفترچه کنکور و اطلاعیه های بعدی پذیرش استاد محور مراجعه نمائید.
از امسال پذیرش دوره دکترای بیابان در دانشگاه شیراز آغاز شد. به دفترچه کنکور و اطلاعیه های بعدی پذیرش استاد محور مراجعه نمائید.
استارتاپ زیست محیطی
جایزه ارزنده
تسهیلات کسب و کار
حامیان قدرتمند
کارگاههای زیست محیطی
کارگاههای کسب و کار
دانشگاه شیراز و محیط زیست و حامیانی همچون صندوق ملی محیط زیست و پارک علم و فناوری
همه در حرفه سبز.
وظیفه همه ایرانیان است تا با استفاده از تمامی روش های مدنی و مسالمت جویانه، نارضایتی خویش را از عملکرد دولت ترکیه در کاهش حقآبه دجله و فرات و تشدید سدسازی و نیز از عملکرد دولت عربستان در رهاسازی اراضی کشاورزی که قبلا آنها را با آبهای فسیلی آبیاری می کرده و اینک و پس از اتمام منابع آب فسیلی آن به چشمه های جدید تولید گرد و خاک بدل شده اند اعلام دارند؛ اقدامی که در صورت مشارکت گسترده در حمایت از این پویش، حتی می تواند به عنوان یک جنایت محیط زیستی و نسل کشی؛ در دادگاه لاهه هم قابل طرح باشد. پویش مردمی نجات میان رودان به همت محمد درویش رییس دفتر مشارکت های مردمی سازمان محیط زیست به راه افتاده، سازمانی که هرگز فولاد مستحکمی مانند درویش را در انبان خود نداشته. ذیلا نامه پویش به دبیر کل محترم سازمان ملل را ملاحظه فرمایید.
با سلام احتراما به استحضار میرساند جمهوری ترکیه در دو دهه گذشته سدهای زیادی در حوضه آناتولی جنوبی و سرچشمه های دجله و فرات ساخته است که گنجایش تنها یکی از این سازه های غول آسا یعنی سد آتاترک روی فرات که در ۱۹۹۲ آبگیری شد به ۴۸ میلیارد مترمکعب می رسد. همچنین ساخت سد ۱۰٫۴ میلیارد مترمکعبی ایلی سو روی سرشاخه های دجله از دسامبر ۲۰۱۴ در دست نجام است.
ساخت این سدها، نظام آبشناختی دو رودخانه بزرگ دجله و فرات را به شدت متاثر و مختل کرده و می کند و به متروکه شدن چندین میلیون هکتار از اراضی کشاورزی در کشورهای سوریه و عراق انجامیده و بحرانی جدی در پایاب آنها یعنی هورالعظیم بوجود آورده است؛ بحرانی که سبب شده تا تالاب راهبردی هورالعظیم به بزرگ ترین کانون بحرانی ریزگرد در منطقه بدل شود.
جوامع بومی و مردم سوریه، عراق و ایران؛ یعنی: خاستگاه کهن ترین تمدنهای جهان چون ایرانی، سوری و بین النهرین، به شدت از اثرات ویرانگر این سدها آسیب دیده و می بینند.
ادامه روند ویرانگر سدسازی دولت ترکیه و مهار آب این دو رودخانه، گذشته از نابودی کشاورزی و تشنگی روستاها و شهرها در میان رودان، طغیان پدیده گرد و غبار در باختر ایران را هم پدید آورده و پیوسته تشدید می کند؛ فرآیند ویرانگری که نه تنها سلامت که فعالیت های تولیدی و روزمره مردم را تهدید کرده و آبادبوم های انسانی را به سمت متروکه شدن سوق می دهد.
پیامدهای ویرانگر سدسازی در ترکیه نه تنها به فجایع انسانی ناشی از جنگ تحمیلی در سوریه و عراق دامن زده و حقوق بشر را تهدید میکند، که همچنین با مفاد کنوانسیون مقابله با بیابانزایی، و بیانیه حقوق جوامع بومی سازمان ملل آشکارا مغایرت تام دارد.
چنین است که ما امضاکنندگان زیر از سازمان ملل متحد و یونسکو درخواست رسیدگی به وضعیت نگران کننده حقابه جوامع بومی مولد در حوضه آبخیز دجله و فرات را داریم و خواهان احیای دوباره میان رودان از طریق گشودن دریچه های سدهای آناتولی جنوبی (بویژه سد آتاترک) و جلوگیری از ساخت و آبگیری سدهای در دست ساخت (به ویژه سد ایلی سو) هستیم.
⭐️ برای امضا این نامه کافی است نام، نام خانوادگی و رایانامه خود را وارد و کلمه sign را کلیک کنید:
آبخوانشهر؛ کشتی نوح بیآبنشینها
سیدآهنگ کوثر
نوح نهصد سال دعوت مینمود دایما انکار قومش میفزود/ هیچ از گفتن عنان واپس کشید؟ هیچ اندر غار خاموشی خزید؟
مولوی
«به نوح وحی شد که از قوم تو، جز آنان که ایمان آوردهاند، دیگر کسی ایمان نخواهد آورد؛ بنابراین، از کردارشان غمگین نباش (36) و کشتی را تحتنظارت و وحی ما بساز و ستمکاران را شفاعت نکن که آنان غرق خواهند شد (37) آنگاه به ساختن کشتی مشغول شد؛ هروقت دستهای از اشراف قومش بر او میگذشتند مسخرهاش میکردند؛ میگفت: چنانچه ما را مسخره کنید ما نیز به همین صورت شما را مسخره خواهیم کرد (38) و بهزودی خواهید فهمید عذاب خوارکننده به سراغ چه کسی خواهد آمد و عذاب دائمی بر چه کسی وارد میشود (39)». (قرآن کریم، سوره هود)
48 سال از رخداد سیل بهیادماندنی کارون در شش بهمن 1347 و 46 سال از خشکسالی دهشتناک 1349 فارس میگذرد. شادروان ناصر گلسرخی، وزیر منابع طبیعی در آن دوران، در گزارشی که در رسانههای گروهی منتشر شد، برآورد کرد که بیشترین «دبي» کارون را در اهواز شش هزار مترمکعب بر ثانیه و خاکی که این نعمت بیمانند پروردگار به خلیج فارس برد افزون بر یکمیلیارد تن بود. آمار درستی را از شمار دامهایی که بهخاطر نداشتن خوراک و بیماریهای پیامد آن از بین رفتند نیافتم؛ اما از یکمیلیون رأس فراتر میرفت. این دو رخداد کممانند برای جوانی که سالها دور از ایران و با زور بازو گذران زیستن را فراهم آورده و به امید خدمتی ارزنده به سرزمینش بازگشته بود، بس گران آمد.
چرا این آب، این ثروت بیمانند، برای تهیه خوراک دام به کار نرفت؟ مگر برای کشت علوفه زمین نداریم؟ مگر دانش انجام این کار را نداریم؟ و بسیاری مگرهای دیگر.
این اندیشه در فروردین 1350 با دکتر پرویز مهدیزاده، رئیس وقت مؤسسه تحقیقات منابع طبیعی، به رایزنی گذاشته شد. نامبرده دستور تهیه طرحی را در این زمینه داد. از آنجا که جوان مزبور دوره کارآموزی سهماههای را در سال 1349 در استرالیا گذرانده و روش دامداری کشاورزان آنجا را پسندیده بود، گسترش سیلاب را برای ایجاد کشتزارها و چراگاههای مشجر پیشنهاد کرد. آقای مهدیزاده خواستار اجرای این پیشنهاد در مورچهخورت اصفهان و نودهک قزوین شد. گروهی نقشهبردار را به مورچهخورت فرستادند و نقشه پستیوبلندی زمینی 500 هکتاری را با خطوط میزان منحنی 50 سانتیمتری تهیه کردند؛ اما طرح مورچهخورت به دلایلی اجرا نشد.
روز 21 آذر1351مسیر نهر آبرسانی و مکان نهرهای گسترشی نخستین شبکه پخش سیلاب برای آبیاری علوفه در چراگاه پژوهشی نودهک قزوین نشانهگذاری شدند. شادروان منوچهر فقیهعبداللهی خاکبرداری نهرها را با بهرهوری از یک دستگاه بولدوزر D4 آغاز کرد. بارش برف و سرما ادامه کار را به بهار 1352 کشاند. نخستین سیل در تاریخ 19 خرداد 1352 در پهنه 20 هکتار گسترش یافت.
پیروزی انقلاب اسلامی و نیاز ایران به گندم و گوشت قرمز، «گروهک پخش سیلاب» را در بهمن 1358 به جونگان ممسنی روانه کرد. بالاآمدن سطح آب چاه «زبیر شهریور» در بهار 1359نقش آبیاری سیلابی را در تغذیه آبخوان دهکده پودونک آشکار کرد.
هزینهکردن نزدیک به هشتمیلیون ریال برای احیای کاریز دهکده بیشهزرد گربایگان به وسیله جهاد سازندگی فسا و بیفایدهبودن آن، اندیشه آبیاری سیلابی ذرت علوفهای را در جهادگران بیدار کرد و دو نفر از ایشان را به کارگاه گسترش سیلاب گویم کشاند. بازدید 16 آبان 1361 از گربایگان، با همراهی دکتر بهروز ملکپور، بیهودگی کاشتن ذرت را در شن روان و آبیاری آن را با سیلاب، روشن کرد. چاره کار آبیاری سیلابی چراگاه و از این راه، تغذیه مصنوعی آبخوان بود.
بنای شبکه بیشهزرد یک در بامداد هشت دی 1361 آغاز شد. نخستین سیل در 29 و 30همان ماه مهار شد. کاهش شوری آب چاه دهکده مزبور در نیمه بهمن 1361 سیلابگستران را به پیامدهای نیکوی کارشان امیدوار کرد.
امروز که 34 سال از آغاز کار در آنجا میگذرد و نزدیک به 116 سیل گزارششده، مهار شده، حدود 300میلیون مترمکعب آب در پهنه دوهزارو 34 هکتار گسترش یافته و بین 171 تا 225 مترمکعب آن (بسته به برآوردهای متفاوت)، نزدیک به دوبرابر گنجایش آبگیر سد لتیان پیش از رسوبگیری، به دو آبخوان بیشهزرد و رحیمآباد پیوسته است، میتوان ادعا کرد که آبخوانشهر کشتی نوح بیآباننشینها و آبخوانداری روشی درست برای آبادسازی زیستگاه گروهی خواهد بود که به زندهماندن خود علاقهمندند.
سدسازان و خوشهچینان سالها آبیاری سیلابی و تغذیه مصنوعی آبخوانها را به تمسخر گرفتند. به گفته وزیر نیرو، 76میلیارد مترمکعب ظرفیت آبگیرهای ساختهشده است درحالیکه تنها 44 میلیارد مترمکعب آب را برای انباشتن آنها داریم. اکنون که بیشتر آبگیرهای انسانساز تهی از آبند و گل سرسبد آنها، گتوند، آینهای است که با شکستن آن خود را بیگناه جلوه میدهند، بهتر نیست که دانایی نیاکانمان را باور کنیم و بپذیریم که کشاورزی آبیانه برای بخشی از زیستگاه ایرانیان بخردانه نیست؟ هیچ به خاطر مبارک سیاستگذاران ما خطور کرده است که چرا بیش از یکسوم مردم ما در سده 19 میلادی کوچرو بودهاند؟
افلاطون در سههزار سال پیش فهمیده بود که ملتی شادند که شاه آنها فیلسوف باشد یا شاه فلسفه بخواند؛ و سیدآهنگ کوثر میگوید: «سیاستگذاران خشکبومها بایستی بومشناسانی* خبره باشند، یا سخنان چنین خردمندانی را به گوش جان بنیوشند. ایشان بایستی برنامههای سازندگی کشورشان را بر پایه مدیریت پایدار منابع طبیعی مرز و بومشان تهیه و اجرا کنند».
چنانچه بپذیریم سرهنگ رضاخان قزاق را انگلیسها به تخت شاهنشاهی نشاندند و همانها برای ایجاد امنیت، بهویژه در مناطق نفتخیز، اسکان عشایر را به او دستور دادند، دانشمندی از همان سرزمین، در کتابی که به خواهش پسرش و با سرمایهگذاری ایران، در دانشگاه کمبریج نگارش یافته است (Sunderland، 1968)، چنین میفرماید:
«[با توجه به] شرایط زیستمحیطی ایران- پستی و بلندی، خاک، اقلیم و منابع آبی- و با نگرشی ژرف به شرایط بومشناسی بیشتر پهنه کشور، دامداری کوچنده پاسخی شایسته برای بخشی بزرگ از ایران بوده و در آنجا روش اقتصادی توجیهپذیرتری بهتر از آن و سازمانهای اجتماعیاش، وجود ندارد. با عنایت به دردسترسنبودن آب فراوان برای آبیاری، دشوار است که بتوان گزینهای بهتر را برای پاسخ انسان به چنین شرایط بومشناسی که بتواند از منابع طبیعی موجود بیشترین بهره را برده و همزمان رفاه جوامعی گسترده و رفتارهای اجتماعی پیچیده ایشان را فراهم آورد، تصور نمود».
ویلیام بلیک (1752 تا1827میلادی) گفته است: «برای سروری بر طبیعت بایستی از آن اطاعت کرد».
شادروان محمد بهمنبیگی، از طایفه عمله ایل قشقایی، با ایجاد مدارس عشایری در چادرهای سفید (عشایر فارس در چادرهای سیاهی که از پشم بز بافته میشود زندگی میکنند) انقلابی بیمانند را پایهگذاری کرد. هدف والای این بزرگمرد، بازگرداندن دانشمندان و کارشناسان به ایل و کوشش ایشان در بهترکردن زندگی عشایر بود. شوربختانه، کمتر درسخوانده کوچندهای به زندگی پیشین بازگشته است. هرچند اکنون بسیاری از پزشکان، مهندسان، قاضیان، استادان دانشگاه، و...، فارغالتحصیلان سفیدچادرها بودهاند و در خدمت جامعه هستند، آرزوی بهمنبیگی را برنیاوردهاند.
از آبخوانشهر زیاد دور نشویم؛ اوضاع آبی ایران رقتبار است. استادان دکتر کاوه مدنی، دکتر امیر آقاکوچک و دکتر امیر میرچی در مقاله «خشکسالی اجتماعی- اقتصادی ایران: دشواریهای ملت ورشکسته آبی» در مجله «مطالعات ایرانی» به تفصیل درباره آنچه ما را به این خاک سیاه نشانده است سخن گفتهاند، هرچند این بزرگواران به اسکان عشایر و برخی پیامدهای منفی باسوادشدن آنها اشارهای نکردهاند.
آفتاب، باد و کمی رطوبت هوا در بیشتر سرزمین ما موجب تبخیر بسیار میشود، این رخداد ناگزیر دزد پنهان آبهای سطحی است. میانگین سالانه تبخیر در ایران افزون بر دو متر است. به زبان ساده، از آبگیری که پهنه آن یک مترمربع باشد سالانه دو مترمکعب (دو هزار لیتر) تبخیر میشود. سازمان ملل متحد کمترین نیاز آبی روزانه یک انسان را 20 لیتر برآورد کرده است؛ بنابراین، 7/3 مترمربع از یک آبگیر در ایران نیاز آبی سالانه یک نفر را بر اثر تبخیر از دست میدهد. سازندهای فرسایشپذیر که بیشتر پهنههای آبخیزهای ما را پوشاندهاند، موجب گلآلودگی سیلاب میشوند و آبگیر سدها را بهتدریج از رسوب انباشته میکنند و از گنجایش آبگیری آنها میکاهند.
دکتر گوردن سیتون، استاد اقتصاد بینالملل در دانشگاه ایالتی اورگن، از سیاستمداری هندی پرسیده بود: «بهتر نبود که به جای تاجمحل سدی میساختید؟» پاسخ این بود: «آبگیر سدهایی که پس از بنای تاج محل بناکردهایم از گل انباشته شدهاند، درحالیکه تاج محل برای ما جهانگرد میآورد».
گسلهایی بیشمار سرزمین ما را فراگرفتهاند. به گفته شادروان استاد دکتر قدرتالله فرهودی، بیشتر سدهای ما روی گسلها، یا در نزدیکی آنها، بنا شدهاند. کمترین زیان گسلها آبدزدی و ترسناکترین آنها زمینلرزه است که پایداری سدها را به مخاطره میاندازد. سد سلمان فارسی در نزدیکی گسلی چشمگیر ساخته شده است. پیداشدن غاری بزرگ در تکیهگاه سد سبب شده هیچگاه بیش از یکسوم آبگیر آن انباشته نشود. باید به خدا پناه برد که زمینلرزه 6/9 در مقیاس ریشتر که در 21 فروردین1351 قیر و کارزین، افزر و روستاهای پیرامون آنها را ویران کرد، تکرار نشود.
آوارگی روستاییان و کوچندگان از جای سد و آبگیر آن، از دیگر زیانهای بنای آن است و بسیاری زیانهای زیستمحیطی، باستانشناسی و....
آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی در 13 اردیبهشت 1375 در ایستگاه کوثر در گربایگان فسا، فرمودند هزاران مخروطافکنه (مانند جای ایستگاه مزبور) در ایران در دسترس هستند که میتوان آنها را آباد کرد و به زمینهای پایاب آنها آب رساند. اکنون که بیش از 20 سال و هشت ماه از این گفتار بخردانه گذشته و با خشکسالیهای پیاپی و کمآبی ترسناکی روبهرو هستیم، نخست دوراندیشی روستازادهای از بهرمان را ارج مینهیم، سپس میپرسیم: چرا اجرای این پیشنهاد به بوته فراموشی سپرده شد؟ چگونه است که از آن پس سدسازی رونق خود را از دست نداد؟ چرا وزارت کشاورزی که خود آغازگر از سرگیری این روش آزمودهشده کهن بود، آن را به همگان نیاموخت؟ شادروان سیدامینالله کوثر، پدر سید آهنگ، در برابر چراهای فرزندانش میگفت: «ارتش چرا ندارد!» اکنون که ایشان به بهشت رفته و ارتش شاهنشاهی نیز دگرگون شده است، شاید بتوان «چرا» گفت و از بزرگی پاسخ شنید.
در نشستی که سالها پیش گروهی از جهادگران با آیتالله حائری، امامجمعه اندیشمند پیشین شیراز داشتند، ایشان یکی از چراها را پاسخ دادند: «گسترش سیلاب ساده است، حسابرسی آنهم ساده است؛ سدسازی پیچیده است، حسابرسی آنهم پیچیده است». دکتر تقی شامخی، استاد دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، نخستین دیدار ما را، شاید در سال 1362، چنین به یاد میآورد: «هرچه میگویم آب را در بیابانها با هزینه مترمکعبی یک ریال تهیه میکنم، کسی به سخنانم گوش نمیدهد». در همین زمینه، دو مهندس سازههای آبی که در آن زمان با یکی از شرکتهای مهندسی مشاور همکاری میکردند و اکنون جلای وطن كردهاند، به من گفتند «اگر میخواهی کارت رونق بگیرد، بايد از طریق مهندسان مشاور اقدام کنی». پاسخم این بود: هزینه ساختن شبکههای گسترش سیلاب بسیار کمتر از مخارج مطالعاتی است که شما انجام میدهید، ساختن آنها پیشکشتان».
خوشبختانه، آقای مسعود نجابت در پایاننامه دکترای خود، پهنه زمینهای بسیار مناسب برای آبخوانداری را 14/9 میلیون هکتار برآورد کرده است. بزرگترین نعمت زمینی که پروردگار به ایرانیان بخشیده، 42میلیون هکتار اراضی آبرفتی درشتدانه است که گنجایش پنج هزار میلیارد مترمکعب آب را دارند؛ یعنی 11 سال تمام بارندگی ایران را در خود جای میدهند. چنانچه جمعیت و مصرف اسرافگرانه ما ثابت بماند، در صورت انباشتگی آبخوانهای آنها برای 40 سال آب خواهیم داشت.
خشکسالیهای کنونی ناامیدمان نکنند، در تاریخ چندهزارسالهمان خشکسالیها و ترسالیها فراوان رخ دادهاند. هرکس مایل به دانستن آنهاست به کتاب «مهار [کردن] سیلابها و بهرهوری بهینه از آنها»، نگارش سیدآهنگ کوثر، مراجعه کند. تا فرصت باقی است کشتیهای نوح بیآبانی را بسازید. یادتان باشد که داد و ستد آبخوانشهریان بر پایه آب است؛ بنابراین همه کارها بر پایه بهرهوری بهینه از این مایع زندگیبخش انجام میشود.
آبخوانشهر: آرمانشهر کویری
زیستگاه پسندیده نخواهد بود مگر با داشتن سه چیز: هوای پاکیزه، آب فراوان و گوارا، زمین بارور (امام صادق(ع)، تحفالعقول، صفحه 334)**. هوای بیابانها تمیز است؛ آبخوانداری آب فراوان و گوارا را فراهم میآورد؛ گسترش سیلاب گلآلوده شنزارها و کشتزارهای فرسوده را بارور میکند. آلودگی هوا در کلانشهرهای ما بیمارمان کرده است؛ کمبود آب در بسیاری شهرهای ایران رخداده و بهزودی بر شمار آنها افزوده خواهد شد؛ فقط 600 هزار هکتار از کشتزارهایمان از خاکی بسیار خوب برخوردارند؛ 3/6 میلیون هکتار دارای خاکی خوب، 12/8 میلیون هکتار دارای خاکی متوسط، 18/5میلیون هکتار دارای خاکی نامرغوب و 10/2 میلیون هکتار را با خاکی نابارور در دسترس داریم (مسگران و همکاران، 2016). با سه بار گسترش سیلاب و 150 میلیمتر باران یک تن در هکتار و با 14 سال گسترش سیلاب و 330 میلیمتر باران دوهزار و 335 کیلوگرم دانه جو را از شنزار گربایگان برداشتیم. خانهها، برای زندگانی «سبز»، مانند خانههای کهن کاشان و یزد ساخته میشوند؛ بادگیر دارند، آفتاب برایشان برق میآورد. فاضلابشان پس از تصفیه ابتدایی برای آبیاری فضای سبز به کار خواهد رفت. هر تندرستی کار بدنی میکند؛ شعارشان که از قوم اینکا در بولیوی گرفته شده، این است: دزدی مکن، دروغ مگو، تنبلی مکن، تملق مگو. گرچه این پیشنهاد با مزاج جوانان راحتطلب ما چندان سازگار نیست، بهتر است سیاستگذاران ایران در اندیشه فردا نیز باشند. امید است «سواد آبی» ما به آنجا رسیده باشد که داستاننوشتن واژه «مار» تکرار نشود.
*استاد بزرگوار ما، دکتر سیدفرامرز حسینی، دانشگاه شیراز، با یادآوری انگاره گایا که در دهه 70 میلادی به وسیله James Lovelock و Lynn Margulis مطرح شد، واژه بومشناسی را برابر با اکولوژی نمیداند. نامبرده بر آن است که eco از economics گرفته شده و سیاست اقتصادی زیستمحیطی را دربر میگیرد.
** با سپاسگزاری از آیتالله درینجفآبادی که این گفتار بخردانه را یادآوری فرمودهاند.
Mesgaran, M, K. Madani, H. Hashemi, and P. Azadi. 2016. Evaluation of land and precipitation for agriculture in Iran. Working Paper 2, Stanford Iran Project, Stanford University, December 2016, https://purl.stanford. edu/vf990qz0340.
Sunderland, E. 1968. Pastoralism, nomadism and the social anthropology in Iran. p. 395-408. In W. B. Fisher (ed.) The Cambridge history of Iran. Volume I, The Land of Iran. Cambridge at the University Press.
http://sharghdaily.ir/?News_Id=112675
متن گفتگوی بنده سعی شده است بصورت عمومی و قابل فهم همگان تنظیم شده باشد.
موج چالش آب ما را با خود خواهد برد؟(گزارش روز)
کشورمان به خاطر قرار گرفتن در کمربند خشک جغرافيایی و نوار بيابانی که در 25 تا40 درجه عرض
شمالی واقع شده است٬ از شرایط آب وهوایی برخوردار است که جزو مناطق کم باران جهان بهشمار
میآید. آینده آب در جهان بحرانی است و ایران ما در دل بحران قرار دارد٬ چرا که برطبق پيشبينیها منطقه
ما به سمت خشکی کامل پيش میرود.
خشکسالی را به 4 نوع هواشناسی٬ کشاورزی٬ هيدرولوژی و اقتصادی اجتماعی تقسيم میکنند؛
علت خشکسالی مرحله اول٬ یعنی خشکسالی هواشناسی٬ کاهش بارندگی است که با ادامه
خشکسالیها٬ تنش رطوبتی و نياز آبی در محصولات زراعی را شاهد خواهيم بود. در این صورت با
خشکسالی کشاورزی خشکسالی مرحله دوم مواجه میشویم. در این حالت کاهش عملکرد محصولات
زراعی را خواهيم داشت.
اگر این خشکسالیها خشکسالیهای مرحله دوم به مدت 4 تا 5 سال تداوم داشته باشند٬ شاهد از
بين رفتن سفرههای آب زیرزمينی هستيم که به آن خشکسالی هيدرولوژی میگویند.
در حال حاضر به دليل کاهش بارندگی در مناطق مختلف و افزایش دما٬ برداشت آب از سفرههای آب
زیرزمينی نيز بيشتر شده که این امر روند خشکسالی را سرعت بخشيده است.
شيوه مدیریت منابع آب٬ تغيير روشهای انتقال آب از کانالهای سنتی به کانالهای بتونی٬ جلوگيری از هدر
رفت آب در شبکه توزیع٬ رفع فرسودگی شبکه و تغيير روشهای آبياری باغها و مزارع و بازیافت آب فاضلاب
به عنوان راه حلهای کمبود آب مطرح میشوند.
گرچه همه این روشها میباید مورد توجه سازمانهای مسئول قرارگيرد٬ اما تامين درازمدت آب و فراهم
نمودن امنيت آبی کشور تناقضی با اصول مدیریت پيشرفته آب و منابع آبی نداشته و لزوما باید به موازات
هم پيش بروند. اکنون باید راهحلهایی را جستوجو نموده و به سرعت و با شتاب مناسب پروژههای
منطقی و با صرفه اقتصادی را اجرایی نمایيم. دو دیدگاه صرفهجویی در مصرف آب و تامين و ذخيره بيشتر
منابع آبی را باید به موازات هم دنبال کرد.
حفاظت خاک برای حفاظت آب
حفاظت خاک٬ حفاظت آب را دربر دارد. متاسفانه کشورمان در رتبههای بالای جهانی فرسایش خاک قرار
دارد. اگر خاک را حفظ کنيم٬ آب در لایههای خاک انبار میشود و هدر نمیرود. در حقيقت هم کميت آب حفظ
میشود و هم کيفيت آن.
دکتر سيد فخر الدین افضلی٬ استاد خاکشناسی فرسایش بادی و محيط زیست [لفظ عمومی و همگانی است و بیان کننده مرتبه علمی حاضر نیست] دانشگاه شيراز ضمن بياناین مطلب در گفتوگو با گزارشگر کيهان میگوید: «در برخی مناطق کيفيت آب پایين است٬ چون فرسایش
خاک را داریم.اگر خاک از لحاظ فيزیکی و مواد آلی کيفيت خوبی داشته باشد٬ وقتی آب را از طریق بارندگی
در خود جذب کند٬ این آب را نگه داشته و به لایههای زیرین میدهد. بنابراین لایههای زیرین خاک٬ از آب
غنی شده و لایههای زمين از آب انباشته میشوند. چنانچه خاک حساس و ضعيف باشد٬ براثر وزش باد و
جریان آب فرسایش پيدا میکند.در نتيجه آبی که به آن میرسد٬ تبدیل به سيل و روان آب میشود. در واقع
آب بارندگی قبل از تغذیه لایههای زیرین به عاملی مخرب مبدل میگردد.»
وی در پاسخ به این سوال که بهترین و موثرترین تکنيکهای مهار سيلابها کدامند؟ توضيح میدهد: «با
تکنيکهای ارزان قيمت میتوانيم آب بارندگی را به جای روان شدن و تبدیل به سيل گشتن در لایههای
خاک در حد امکان نفوذ دهيم. به برخی از این شيوهها که اجداد ما نيز از آنها بهره میگرفتند٬ شيوه «آب
درو» میگویند. الان ما در دانشکده جلساتی را به تدریس شيوههای «آب درو» در ایران باستان اختصاص
میدهيم. جالب اینجاست که از همين شيوههای «آب درو» در ایران باستان٬ سازمانهای جهانی بهره
برداری کرده٬ سر و شکل داده و به عنوان شيوههای نوین آبخيزداری به دنيای علم عرضه میدارند. بنابراین
ما میتوانيم به راحتی و با ارزانترین شيوههای بومی در لایههای زیرین خاک٬ آب را ذخيره کنيم.»
این خاکشناس از تکنيک دیگری تحت عنوان تکنيک «بيو مکانيک» برای تقویت خاک و افزایش نفوذپذیریاش
یاد میکند. خاک را با پوشش گياهی تقویت میکنند تا ماده آلی خاک دو چندان شود. تکنيک دیگر در مهار
آبهای بارندگی تکنيک «پخش سيلاب» است که در منطقه گره بایگان فسا طی سنوات گذشته به اجرا در
آمده و نتایج خوبی حاصل شده است. پروژه تغذیه مصنوعی تا کارهای آبخوانداری کوچک همگی از جمله
شيوههایی هستند که در صورت بهکارگيریشان میتوان با مهار آبهای سطحی تا حدودی با معضل کم
آبی دست و پنجه نرم کرد.»
لازم به توضيح است که آبخوانداري مجموعهاي از عمليات مكانيكي است كه با مهار و نفوذ سيلاب بر روي
عرصههاي آبخوان موجب احيای كمي و كيفي منابع آب و خاك٬ تقليل و حتي حذف خسارتهاي مستقيم و
غيرمستقيم و در نتيجه بهينهسازي محيط زيست ميشود. آبخوان يا آبخواه عبارت ا ست از
مخروطافكنههايي با رسوبات دانه درشت كه به آساني آب را از خود عبور داده و موجب تغذيه سفرههاي
آبهاي زيرزميني ميگردد و آبخوان داري مديريت اين آبخوانهاست.
رفع کمبودهای فصلی آب
با ایجاد سدهای زیر زمينی
یکی از راههای برطرف کردن کمبودهای فصلی آب٬ استفاده از آبهای زیرزمينی است٬ ولی در برخی
نواحی در اواخر فصل خشک٬ حتی منابع آب زیرزمينی نيز به انتها میرسند و یا آب زیرزمينی در دسترس
نيست و برای بهرهبرداری از آن نياز به حفر چاههای عميق و نصب پمپ است که البته این روش مقرون به
صرفه نيست.
فریبا محبی٬ کارشناس ارشد زمينشناسی در شاخه هيدرولوژی (آب شناسی) در گفتوگو با گزارشگر
کيهان توضيح میدهد: «روشهای ذخيره آب به وسيله مهار آبهای زیر سطحی در مناطق خشک دارای
هزاران سال قدمت است. قدمت استفاده از سدهای زیر زمينی عملا به زمانهای کهن میرسد. میتوان به
ساخت سدهای زیرزمينی در جزیره «ساردینيا» در زمان روميان باستان اشاره کرد. نمونههایی از این سدها
به مفهوم واقعی در نيمه اول قرن بيستم ساخته شدند. رشد و تکوین سدهای زیر زمينی و برخورد علمی
با آنها در واقع از نيمه دوم قرن بيستم آغاز گردیده و در سه دهه اخير رشد زیادی نموده است. سدهای
زیرزمينی در مقایسه با سدهای معمولی که در عرض رودخانه یا نهر به منظور ذخيره آب ساخته میشوند٬
آب سطحی را در مخازن بالادست سد جمعآوری میکنند٬ ولی سدهای زیرزمينی جریان آب زیرزمينی را
مسدود میکند و آب را در زیر سطح زمين ذخيره مینماید. همچنين به عنوان سازه جمعکنندهای که جریان
آب زیرزمينی را منحرف میکند٬ بهکار میرود. به عنوان مثال میتواند سفرههای مجاور را تغذیه کند و یا
سطح ایستابی را در یک سفره با جریان کم طوری بالا ببرد که به سهولت به وسيله عمليات پمپاژ قابل
بهرهبرداری باشد.»
این کارشناس آب شناسی با اشاره به اینکه استفاده از سدهای آب زیرزمينی نسبت به روشهای متداول
ذخيره سطحی آب دارای مزایای زیادی است٬ میگوید: «یکی از مزیت های نسبی سدهای آب زیرزمينی
در مقایسه با مخازن سطحی رایج٬ مقدار تلفات تبخير از سطح آب باز است. در این روش تلفات تبخير
کاهش یافته و یا حتی به طور کامل از بين میرود. یک بار و برای هميشه طراحی و ساخته میشود و
سپس ذخيره آب برای مدت طولانی در دسترس است. در حالی که حجم ذخيره مفيد مخازن سطحی به
دليل رشد گياهان و تهنشينی رسوبات کاهش مییابد و همچنين به طور مرتب در معرض تبخير یا خرابی
ناشی از طغيانهای شدید رودخانه است. در سدهای زیرزمينی آب ذخيره شده کمتر آلوده میشود و
مخاطرات سلامتی که در مخازن سطحی وجود دارد٬ منتفی است؛ همچنين وقتی از مخازن ذخيره سطحی
استفاده میشود٬ قسمتی از زمين توسط مخازن اشغال میشود٬ در صورتی که زمين بالادست مخازن سد
آب زیرزمينی را میتوان جهت اهداف دیگر نيز بهکار برد.»
نقش زنان و خانواده در مصرف بهينه آب
با توجه به اينكه سهم آب شيرين جهان تنها 5 درصد آب موجود بر روی كره زمين است كه 4 درصد آن به
قطب مربوط ميشود و تنها 1 درصد از آن در خدمت بخشهای كشاورزی و شرب قرار دارد٬ و اين ميزان آب
شيرين با توجه به افزايش روزافزون تقاضا در زمينههای كشاورزی٬ صنعت٬ بهداشت عمومي و شرب ميزان
بسيار اندكي است.
در كشور ما كه 1 درصد جمعيت جهان را در خود جای داده٬ تنها آب شيرين قابل دسترس 36 صدم درصد آب
كره زمين است (بنابراين بين نيازها و منابع آب شيرين نامعادلهای برقرار است) پس لازم است افراد جامعه
به طور مشخص در مديريت و تصميمگيری مرتبط با منابع همكاری کنند. زنان كه همانا مديران اصلي خانواده
هستند٬ بايد با انديشه و تدبير خود در اين امر دخالت داشته باشند.
نرگس هاشميان یک مشاور خانواده برایمان میگوید:« زنان عهده دار وظيفه سنگين پرورش نسل و تربيت
فرزندان هستند. بنابراین آنان عامل اصلی انتقال فرهنگ در زمينه آب به نسلهای بعدی هستند. زنان
عامل اصلی انتقال فرهنگ مصرف بهينه آب هستند وهمچنين از مشارکت کنندگان اصلی در امر مدیریت
مصرف آب میباشند. این گروه به دليل موقعيتی که در خانواده دارند٬ میتوانند آموزش دهندگان مجربی در
زمينههای مختلف مصرف آب باشند. از طرفی به دليل اینکه زنان بيشتر از دیگر اعضای خانواده در منزل با
آب سرو کار دارند٬ مجری تغيير فرهنگ آب محسوب میشوند. اگر مادران در کودکی به فرزندان خود نحوه
درست مصرف کردن را نياموزند٬ الگوهای مصرف نادرست جایگزین الگوی مصرف مناسب در زندگی آنها
میشود. ذکر این نکته نيز حائز اهميت است که بزرگسالان الگوی رفتاری فرزندان هستند. اگر پدران و
مادران بتوانند الگوهای رفتاری نابهنجار مثل مصرف بیرویه را اصلاح کنند٬ گامی بزرگ در نهادینه کردن
مصرف بهينه در سطح خانواده و جامعه برداشتهاند.»
وی در باب پارهای از عناوین و زمينههایی از فعاليت و تاثيرگذاری زنان در مدیریت مصرف بهينه آب میگوید:
«اثرگذاری در شيوههای مصرف در بخشهای شستوشو٬ پختوپز٬ کنترل سيستمهای سرمایش و
گرمایش و مصارف باغچه جملگی زیر نظر مدیریت کانون اقتصادی خانواده یعنی زنان شکل میگيرد. آموزش
عملی از طریق رفتار مصرفی صحيح و آموزنده و آموزشهای عملی و کلامی به فرزندان و نسلهای آتی از
اقدامات آگاهانه زنان در محيط خانواده و مراکزآموزشی نسبت به موضوع مدیریت مصرف بهينه آب است.
حضور زنان در کانونهای مختلف تعليم وتربيت٬ از قبيل مدارس٬ فرهنگسراها٬ مجتمعهای مسکونی و
اثرگذاری در اطلاعرسانی و آموزش در خصوص آب از دیگر نقشهای مدیریتی ومشارکت در امر مصرف بهينه
آب است. حضور زنان در تشکلهای مختلف از جمله تشکلهای آب و ارائه آموزشهای مستقيم به صورت
سمينار ویا در قالب بازدیدهای مختلف همواره یکی از راههای آموزشی در بهبود روشهای صحيح مصرف آب
بوده است.»
افزایش بهرهوری و بالابردن کارایی آب
کشور ایران به عنوان یکی از کشورهای واقع در کمربند خشک کره زمين با مشکل کمآبی مواجه است. رشد
فزاینده جمعيت و نياز به دسترسی آب سالم و بهداشتی و محدودیت منابع آب به عنوان اصلیترین نياز
جامعه٬ مسئله کمآبی را بسيار جدی فراروی کشور قرارداده است.
کاهش مصرف آب و رساندن آن به سطحی پایدار به معنای افزایش بهرهوری و بالابردن کارایی آب است.
یعنی کاری که در برخی از کشورهای پيشرفته صورت گرفته است.
باروری زمين از دیرباز در فرهنگ ما وجود داشته و چيزی است که آن را براساس عملکرد درهکتار
میسنجيم٬ ولی عبارت بهرهوری آب (Productivit Water (همانند باروری ابرها و رعایت الگوی مصرف و
بهينه سازی در مصرف آب به ندرت مورد توجه قرارگرفته است. تا زمانی که این عبارتها مانند باروری زمين
به بخشی از فرهنگ ما تبدیل نشود٬ کمبود آب بر آینده ما سایهافکن خواهد بود.
بسمه تعالی
دانشکده کشاورزی
بخش مدیریت مناطق بیابانی
دفاع از پایان نامه کارشناسی ارشد
عنوان پایان نامه:
بررسی اثر شرایط بیابانی شبیه سازی شده بر کارایی برخی مالچها در شرایط فرسایش بادی (مطالعه موردی: رس، پلیمر سنتزی، پودر سنگ)
ارائه دهنده:
محمد امیر کوپایی نیا
استاد راهنما:
دکتر سید فخرالدین افضلی
اساتید مشاور:
دکتر سید محمدعلی زمردیان
دکتر مسعود مسعودی
زمان: شنبه 28/10/92
ساعت: 15-13
مکان: کلاس 102 آموزش
با تشکر از مهندس قهرمانی
با پوزش
مشکل زیست محیطی "ریزگرها" چند سالی است که معضلات زیادی را برای ساکنان مختلف نواحی شهری و روستائی بوجود آورده است. علاوه بر آن مشکلات متعددی در حوزه های کشاورزی، سلامت، محیط زیست، صنعت و غیره را دامن زده است. مشکلاتی که پیش از این وجود نداشته است. در این مقاله سعی شده است با مروری بر مقالات ارائه شده توسط محققان در حوزه های مختلف علمی، همچنین ارائه نظرات مختلف نویسنده مقاله، گذری بر تئوری پیدایش ریزگرد، علت پیدایش این مشکل در ایران، مشکلات ناشی از آن در زمینه های مختلف و در نهایت راه حل پیشنهادی داشته باشد.