نمايشگاه کتاب؛ هياهوی بسيار برای هيچ - زیکزاگ

نمايشگاه کتاب پس از مناقشه ای طولانی بر سر مکان آن با حال و هوايی متفاوت از سالهای گذشته برگزار شد
ارديبهشت ماه در تهران، هميشه همراه بوده است با نمايشگاه بينالمللی کتاب و مطبوعات.
سالهای قبل محل برگزاری اين دو نمايشگاه که تقريباً همزمان برگزار میشدند، جايی به غير از محل دائمی نمايشگاههای بينالمللی تهران نبود. اما امسال، مکان برگزاری مناقشه ای را برانگيخت که حتی پيش از افتتاح اين رويداد فرهنگی، رسانه ها را تحت تاثير قرار داد و خبرساز شد.
وزارت ارشاد اسلامی، اصرار داشت که نمايشگاه بيستم کتاب در مصلای تهران برگزار شود. حال آن که بسياری ديگر با اين امر موافق نبودند و اين مسأله در کنار اعتراض به وضعيت صدور مجوز برای کتابها، باعث تحريم نمايشگاه از سوی تعدادی از ناشران شد.
ضيافت شام وزارت ارشاد و دعوت از ناشران عصيانگر، عاقبت باعث شد تا آنها در نمايشگاه شرکت کنند. اما حتی باوجود اين تفاهم دير هنگام، حال و هوای نمايشگاه امسال حکايتی متفاوت از دوره های پيشين داشت.
نمايشگاه بيستم کتاب سرانجام، چنان که مسئولان وزارت ارشاد می خواستند، در مصلی تهران افتتاح شد؛ فضای بازی که جابه جا با حفاظ های پلاستيکی و پارچه ای پوشانده شده است.
در همان آغاز کار، باران بهاری باعث شد تا بخشهايی از نمايشگاه زير آب برود و خسارتهايی به تعدادی از ناشران وارد شود.
وقتی از در شمالی به نمايشگاه وارد می شويم، نخستين چيزی که با آن برخورد میکنيم، کيوسکهای برزنتی اطلاعرسانی است که نقشههای نمايشگاه را پخش میکنند. اولين مشکل از همين نقطه آغاز میشود. هيچ گونه تابلوی راهنمايی در طول مسير به چشم نمیخورد و استفاده از نقشه بستگی تمام به هوش استفادهکننده و حس جهتيابیاش دارد؛ عاملی که باعث سردرگمی بسياری از بازديدکنندگان مصلای تهران است.
” اتحاديه ناشران دانشگاهی پيش از برگزاری نمايشگاه کتاب به وزارت ارشاد اعلام کرده بود که مصلی مکان مناسبی برای برگزاری نمايشگاه نيست. با اين حال وزارت ارشاد بر برگزاری نمايشگاه کتاب در مصلی پافشاری کرد و اين وضعيت نابسامان پيش آمد. “
غلامحسين مراقبی، کارشناس انتشارات دانشگاه تهران در گفتگو با خبرگزاری ميراث فرهنگی
بر خلاف دورههای پيشين نمايشگاه، اثری از تابلوهای بزرگی نيست که حاوی فهرست انتشارات به تفکيک سالنها بودند و هر چه چشم میگردانی، باجههای اطلاعرسانی را هم نمیبينی که سالهای قبل، با استفاده از امکانات کامپيوتری میتوانستند به پرسشگران بگويند که کدام کتاب يا کدام ناشر را میتوان کجا پيدا کرد. البته امکان جستوجوی کتاب در سايت نمايشگاه موجود است اما دردی را دوا نمیکند.
دکههای تغذيه و نوشيدنی که شاخصه نمايشگاههای تهران بودند، هيچ جا نيستند. جز کانتينری که نوشابههای يک شرکت را عرضه میکرد، چيزی برای نوشيدن نمیيابی و خبری از کيوسکهای تلفن و تابلويی که حداقل تو را به يک دستشويی عمومی راهنمايی کند، نيست.
درختانی که فضای سبز را آراسته اند، تازه سال و کم ارتفاع هستند و بسياری از سازهها و بناها هنوز فاصله زيادی تا تکميل دارند.
جز يک دالان بسيار طولانی با سقف گچکاری که رويشان طرحهای اسليمی رنگی نقاشی شده است و متشکل از چند سالن است، ساير سالنها ديوارههايی از جنس گونیهای پلاستيکی آبیرنگی و برزنت دارند، که فضا را بيشتر به يک کارگاه ساختمانی يا بازار محلی شبيه کرده است تا يک نمايشگاه فرهنگی بينالمللی.
ضمن آن که همين مصالح و مواد در کنار حجم کاغذی کتابها، قابليت زيادی برای آتشسوزی دارند که می تواند منجر فاجعهای مشابه آتشسوزی مسجد ارگ تهران شود.
سيستم تهويه مطبوع، محلی از اعراب ندارد و تا پايان روز نخست، بخش بزرگی از نمايشگاه فاقد تجهيزات و سيستم تأمين نور بود.
وسيلهای به نام سطل زباله در نمايشگاه نيست. به همين علت مشاهده مناظری از فضای مصلی که آکنده از کيسههای زباله هستند، دور از انتظار نيست.
استراحتگاه؟ شوخی میکنيد. دريغ از يک نيمکت يا صندلی که بتوان لختی روی آن آسود. بازديدکنندگان خسته که بسياری از آنها برای يافتن ناشر مورد نظرشان بارها به دور محوطه چرخيدهاند، تنها میتوانند روی پلهها کمی استراحت کنند يا روی موکت برخی غرفههای خالی بنشينند و البته برای حفاظت چمنهای محوطه، سيستم آبياری قطرهای، ترفند مناسبی است که پاهای خسته را از آسودن روی چمن باز می دارد.
شکی نيست که مصلای تهران در صورت تکميل، مکان مناسبی برای عبادت و انجام مراسم و فرايض دينی است اما به نظر میرسد از استانداردهای لازم برای برگزاری يک نمايشگاه در اندازههای بينالمللی برخوردار نيست.
اصرار وزارت ارشاد برای برگزاری نمايشگاه بينالمللی کتاب در چنين مکانی تعجب بسياری از بازديدکنندگان را برانگيخته است.