یک پاراگراف

گاه نوشته های من

انتشار گفتگو با روزنامه کیهان پیرامون بحران گرد و غبار: هشداری فراتر از بحران  

سید فخرالدین افضلی جمعه بیست و ششم تیر ۱۳۸۸، 14:11
 

From 1paragraph

خبرنگار روزنامه کیهان طی تماس و هماهنگیهای قبلی با اینجانب و چند تن از متخصصین مربوطه در گزارشی مفصل  در روزهای ۲۱ و ۲۲ تیرماه ۱۳۸۸ و در پی بحران گرد و غبار (لینک) در بخشهای وسیعی از ایران، با استفاده از نظرات صاحبنظران به بررسی موضوع پرداخته است که نظرات اینجانب نیز که به دلیل ادای دین نسبت به این آب و خاک وظیفه خود دانستم در جهت آشناتر نمودن افراد غیر متخصص با این مفاهیم باید حرکتی انجام دهم، در روز ۲۲ تیر در صفحه ۵ گزارش و پاراگرافهای پایانی انعکاس یافته است. لینک مطلب در روزنامه اینجاست (لینک) و در سطور زیر متن کامل مقاله خود را می آورم.

متن کامل مقاله (تحت عنوان: هشداری فراتر از بحران ) که البته برخی از قسمتهای آن بنا به صلاحدید گزارشگر محترم روزنامه کیهان منتشر نشده است:

بسمه تعالی

گرد و غبار که چند سال است زندگی روزانه مردم جنوب، غرب کشور و امروز سراسر کشور و از جمله تهران را مختل نموده است را می توان ترکیبی از مسائل مرتبط با فرسایش بادی و پدیده های اقلیمی دانست. فرسایش بادی موجب جدا شدن ذرات حساس خاک و انتقال آن به فاصله ای باشد که این فاصله انتقال بستگی به اندازه ذرات و البته قدرت باد دارد. هر چه خاک خشک تر، پوشش گیاهی کمتر و بطور کلی شاخص های فرسایش پذیری خاک حادترباشد بادهای با سرعت کمتر می توانند ذرات خاک بیشتری را جدا کنند و البته هر چه سطح بیشتری از اراضی، مستعد فرسایش بادی باشند حجم مواد قابل انتقال در شرایط یکسان اقلیمی بیشتر خواهد بود. باد که عامل اصلی انتقال یا ایجاد فرسایش بادی است در این میان نقش اساسی دارد. سرعت و جهت از عوامل اصلی مربوط به باد هستند. سرعت باد در قدرت باد در انتقال مواد اثر داشته و جهت باد بر اساس جهت بادهای غالب، تعیین کننده مناطق تاثیر پذیر از این پدیده مخرب می باشد. لذا تعیین سرعت و جهت بادهای غالب در یک منطقه بهمراه تعیین منشاء فرسایش خاک از اساسی ترین گامهای مؤثر در مبارزه با گرد و غبار ناشی از فرسایش بادی و بیابانزائی هستند.

به دلیل شرایط حاد خاک و وجود بادهای مناسب مناطق بیابانی کانونهای فرسایش بادی و طوفانهای شن هستند. متاسفانه کشور ما  در منطقه ای قرار گرفته که از مستعد ترین مناطق دنیا جهت بروز فرسایش بادی می باشد. بیابانهای موجود درعربستان، عراق، ایران و سایر کشورهای منطقه از مثالهای بارز وقوع فرسایش بادی شدید در منطقه و حتی در جهان به شمار می روند. بنابراین از این حیث اکوسیستمی شکننده در منطقه و کشور ما حاکم است که کوچکترین بی توجهی مدیریتی می تواند به پیامدهای ناگوار و اغلب غیر قابل جبران بیانجامد.

متاسفانه انسانها که عوامل تشدید کننده تخریب به شمار می روند اکثراً با در نظر گرفتن فواید مقطعی و سودجوئی های شخصی، گروهی یا کشوری خاص در این میان بسیار تاثیر گذار و گاه مخرب تر از عوامل طبیعی می باشند. از بین بردن مراتع و جنگلها، عدم توجه به مسائل آبخیزداری، حفاظت خاک و آبخوانداری، بی توجهی به حفظ و احیاء پوشش گیاهی، سدسازی بدون توجه به شرایط پایداری اکوسیستم ها، کشاورزی ناپایدار، حوادث غیر مترقبه مثل وقوع جنگها و در نتیجه بی ثباتی مدیریت کشورها در همه حیطه ها بخصوص حوزه منابع طبیعی(مثل جنگهای منطقه در عراق و کویت) از عوامل ایجاد کننده یا تشدید کننده بحران می باشند. از همه اینها که بگذریم بطور کلی مهمترین اصل در کنترل و مبارزه با فرسایش بادی پرداختن به منشا فرسایش و بیابانزائی است، یعنی اینکه ببینیم عامل اصلی و محل اصلی برداشت گرد و غبار کجاست و پس از آن بتوان پروژه های کنترل و مبارزه را در کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت طراحی و اجرا نمود.

در حادثه اخیر پرسش هائی مطرح می شود از قبیل اینکه: عامل وقوع این گرد و غبار بی سابقه چیست؟ چند وقت پیش خوزستان الان تهران و بعد ... شاید در آینده تواتر زمانی کمتری برای وقوع آن متصور شد. منشا وقوع این پدیده چیست؟ چرا در یکی دوسال اخیر این پدیده با سرعت غیر قابل کنترلی فزونی داشته است؟ چرا در سالیان گذشته این پدیده را نداشته ایم؟ آیا فقط مسائل فرسایش بادی و از بین رفتن پوششهای گیاهی موجب جدا شدن بیش از حد ذرات خاک شده است؟ تا چه حد سایر مسائل اقلیمی نظیر جریانهای مختلف هوائی در این پدیده نقش داشته است؟ آیا این پدیده اقلیمی مثل سیلابها دارای دوره بازگشت خاص است که پس از دوره ای چند ساله متوقف شود و مشکل برطرف گردد یا برعکس این مشکل روز بروز حاد تر می شود؟ تا چه حد بروز این پدیده را می توان به بیرون از مرزها و چه اندازه در درون مرزهای کشور نسبت دهیم؟

 در این رابطه دهها پرسش دیگر که بیان آنها در حوصله این مطلب نیست وجود دارد. در کنار این سئوالات، نکاتی وجود دارد که بخصوص در نشریات و سایتهای اینترنتی ویژه جنوب کشور در خصوص بی توجهی و تبعیض مسئولین مطرح شده است. از جمله اینکه چرا بمحض اینکه این پدیده به تهران رسیده است تعطیلی، اعزام هیئت بررسی کننده به عراق و... اتفاق افتاده که در جای خود پاسخگوئی مسئولین و آینده نگری آنان را طلب می کند.

در زمینه منشاء پیدایش گرد و غبار شدیدی که اینروزها عرصه را بر مردم ما تنگ نموده و بدون شک ضررهای بسیاری را در کوتاه مدت و دراز مدت بر همه ارکان اقتصادی و انسانی کشور بر جای خواهد گذاشت، باید مطالعه و تحقیق همه جانبه ای صورت پذیرد. هر چند بنا بر شواهد اولیه ای که از عکسهای ماهواره ای و وضعیت منطقه ای و اراضی بیابانی به دست آمده است منشاء جدا شدن ذرات را بیابانهای منطقه (عربستان، عراق و...) محسوب نموده اند، وضعیت نه چندان مطلوب و بعضاً بحرانی عرصه های طبیعی و محیط زیست در کشور خودمان، ایران را بعنوان تشدید کننده این عامل را میتوان به شمار آورد. در این بین نقش عوامل اقلیمی مثل خشکسالی را نباید نادیده گرفت و تحقیق پیرامون آن ضروری به نظر می رسد.

باید منصف بود و وقتی از نابودی تالابها و دیگر اکوسیستمهای طبیعی، احداث سدهای بدون حساب و کتاب که بعضاً نتیجه ای جز ایجاد دریاچه ای برای رسوب، خشک شدن رودخانه های پائین دست و آسیب به اکوسیستم طبیعی آن در کشورهای همسایه بعنوان عوامل ایجاد کننده بحران در سایتها و جراید داخلی منتشر می کنیم مسائل مشابه در داخل کشور را نادیده نگیریم یا لااقل از مشکلات بوجود آمده در آنسوی مرزها بعنوان درس عبرتی که فرا روی ما قرار داده شده است در تصمیم گیریهای داخلی استفاده کنیم.

شاید برخی از تصمیم گیرندگان از سر دلسوزی بخواهند با صرف هزینه های زیاد  در بیرون از مرزها (عراق، عربستان و...) نسبت به چاره اندیشی و حل مشکل اقدام کنند ولی چندین نکته بسیار مهم در این میان وجود دارد. یکی اینکه ایران و کشورهای منطقه عضو کنوانسیونهای بین المللی هستند که بنا بر آن متعهد شده اند نسبت به اقدامهای مناسب جهت برطرف نمودن اینگونه مسائل اقدام کنند و ایران می تواند مدعی باشد . دوم اینکه بررسی کنیم که هر اقدامی چند درصد از مشکل را حل می کند؟ یعنی براساس مطالعات جامع محاسبه کنیم منشاء و دوام قضیه تا چه حد است و سپس با استفاده از تجربیات جهانی و دخالت نخبگان علمی نسحه حل این معضل پیچیده شود.خدای ناکرده بیت المال ایرانیان را در عراق و... خرج نکینم بعد ببینیم 2 درصد مساله حل شده است! که هم گناهی نابحشودنی و هم پدیده ای غیر قابل جبران است. هر چند به نظر می رسد با پرداختن به معضلات مرتبط با این مساله در  داخل ایران می توان بهبود قابل ملاحظه ای مشاهده نمود.

به هر ترتیب اینگونه معضلات هر چند ممکن است در کوتاه مدت و در اثر تسریع عوامل مختلف انسانی بوجود آمده باشند اما متاسفانه رفع آنها به زمانهای طولانی و هزینه های بس سنگین نیاز دارد که در این مورد نیاز به مشارکت بالای منطقه ای نیز احساس می شود.

نکته پایانی که در این میان باید اشاره شود مساله کلان تری است و درارتباط با تک تک شهروندان ایرانی است و آن نکته این است که مساله حاد امروز نتیجه بی توجهی دیروزی ها به منابع طبیعی، محیط زیست وتوسعه پایدار آن بوده است و هر گونه بی توجهی ما شهروندان به جنگل، مرتع، خاک و آب این مملکت در هر رتبه از مسئولیت، ممکن است عواقبی بسیار بدتر از آن چیزی داشته باشد که الان شاهد آن هستیم.  

18/4/88

دکتر سید فخرالدین افضلی

عضو هیئت علمی بخش مدیریت مناطق بیابانی دانشگاه شیراز 

 

 

Google


در اين سايت
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل
بیوگرافی
محیط زیست، منابع طبیعی، خاک (دکتری تخصصی)، هیئت علمی دانشگاه شیراز
دارای مدرک مشاور حرفه ای کسب و کار(اقتصادی و سرمایه گذاری)،منتورینگ استارتاپ، دارای مدرک و سابقه اجرائی-تحقیقاتی و مربی پدافند غیر عامل،  HSE

مشاهده نحوه تماس و تازه های اینستاگرام، لینکداین و ... در لینک زیر:
https://zil.ink/drafzali.s.f
آخرین نوشته‌ها