یک پاراگراف

گاه نوشته های من

دغدغه ها و درد دلهای من در میان جمعی صمیمی در دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز

سید فخرالدین افضلی سه شنبه هفتم مهر ۱۳۸۸، 23:10

توسط ریاست دانشکده جناب آقای دکتر افشاریفر تبریک افتتاح سال تحصیلی و استماع گزارش عملکرد مدیران  عنوان شد که بنا بر همین رویه نیز گزارشهائی توسط ایشان و آقایان دکتر کارگر(معاونت اداری مالی)، دکتر لغوی(معاونت تحصیلات تکمیلی)، دکتر قائمی(معاونت آموزشی)، دکتر زیبائی(معاونت پژوهشی) و دکتر هنر (دبیر پژوهشکده خشکسالی) قرائت شد. پس از آن نوبت شد به معرفی اساتید جدید که البته اینجانب چون از قلم افتاده بودم دوستان به مزاح به من گفتند که کهنه کار تازه واردی، واسه همین نام شما قرائت نشد (مثل مثالی در مورد چائی و به همین مضمون)!!

پس از معرفی، نوبت صحبت یا به عبارتی انتقاد و پیشنهادات اساتید رسید که البته به اعتقاد دکتر تقوی  این وقت در مقایسه با وقتی که هیئت رئیسه داشتند ناچیز بود. در همین مدت اندک سئوالات خوب و البته پیشنهادات ارزنده ای از طرف اساتید محترم ارائه شد اما بنده نیز نامه ای کوتاه را جهت قرائت در جلسه آماده کرده بودم و از همان اول قصد نمودم اگر در جلسه نشد حتماً آنرا در سایت خود بعنوان یک مطلب منتشر کنم. اتفاقاً همین شد وقت رسمی که داده نشد یا بهتر بگویم شاید وقت هم نشد ولی منشی بخش گفته بودند تا 12 و نیم جلسه داریم که حول و حوش 12 جلسه تمام شد. (طی صحبتی که بعد با آقای دکتر افشاریفر داشتم ظاهراً اشتباه از منشی بخش ما در رابطه با اعلا ساعت دوازده و نیم بوده و آقای دکتر زیبائی هم در جلسه صحبتی نداشتند) به همین دلیل از همه دعوت نمودم به آدرس سایت مراجعه و مطلب را بخوانند و نظر بدهند. که دکتر افشاریفر گفت متنش را هم بنویسید و بدهید.

راستش وقتی ترم شروع می شود واقعاً وقت کم می آید هر قدر هم که قبلش تلاش می کنی کار هفته را سبک کنی می بینی نمی شود ناچاری گلایه های همسر و فرزند را هم بخری تا کارت را تمام کنی حتی تا پاسی از شب آنهم در منزل بخصوص آنکه برای اینکه بخواهی فردا به سرویس برسی باید 5 و نیم صبح هم از خواب بلند شده و بیست دقیقه ای هم تا ایستگاه به حالت هروله بدوی! و الان این متن هم اضافه شده به کارهات اما شاید ارزشش را داشته باشد هر چند خیلی ها ترجیح می دهند این حرف ها را پشت پرده بزنند و آشکارا اظهار نکنند اما من اعتقاد دارم این همان ادای دین نسبت به زحماتی است که در یک سیستم برایت کشیده می شود باید گفت نظرت چیست و باید به بهبودی سیستم فکر کرد و هیچگاه از جور زمانه نهراسید و نا  امید نشد. البته نمی دانم تا کی بر این عقیده حداقل در دانشکده پایدار خواهم ماند و بقول یکی از دوستان عزیزم مثل ماهی یخ زده ای نشوم  که به تقلای دیگران بخصوص تازه واردها با چشمانی برفک زده نگاه می کند! خدائی این طیف متنوع اساتید تازه وارد اگر قدر و قیمتشان بخوبی دانسته شود نعمت بزرگی است بخصوص کسانی که از محیطهای دیگر و دانشگاههای دیگر آمده اند  و دوست دارند خوبیهای محیطهائی که تجربه نموده اند را به محیط کاریشان علاوه کنند تا همه سرافرازی کنند.

بگذریم متنی که صبح تهیه نمودم و نشد که بخوانم را اینجا می نویسم. شاید برخی قسمتهای آن از متن صبحی  بیشتر شده باشد که این البته اقتضای فرهنگ انتقال کتبی وبلاگی در عوض شفاهی صبح است.

=================

ضمن تبریک سال جدید تحصیلی، هفته دفاع مقدس، اعیاد رمضانیه بر همه دانشگاهیان بالاخص جمع حاضر و تشکر از مسئولین محترم به خاطر این وقت مغتنم.

اینجانب تاکید می نمایم موارد فهرست وار زیر صرفاً نظرات اینجانب است که البته پس از بررسیهای متعدد و با شناختی که در طی سالیان گذشته پیدا نموده ام به دست آمده است اما در صورت لزوم، دلایل و مصادیق هر یک ارائه می گردد. پشاپیش توجه جمع حاضر و همکاران غایب در این جلسه را به بررسی بیش از پیش موضوعات مطرح شده و همچنین عنایت مسئولین محترم در بازنگری لازم در برخی موارد جلب می نمایم.

1)      از آنجائیکه مسائل مالی یکی از مشکلات گذشته، حال و احتمالاً آینده دانشگاه شیراز می باشد به نظر می رسد که رفع دو معضل یا بازنگری آئین نامه های وضع شده مرتبط با آنها در کنار اصلاح بنیادین سیستم اداری دانشگاه، به بهبود وضعیت مالی داشگاه کمک شایان توجهی بنماید:

الف:

محدودیت های موجود(قابل تقسیم  به انواع) در همکاری اساتید با مراکز بیرون از دانشگاهبخصوص مراکز آموزشی و پژوهشی که دانشگاه آزاد بزرگترین آنها می باشد و منظور اینجانب نیز بیشتر همین مرکز آنهم همکاری در خارج از ساعات موظفی است به نحوی که آدمی احساس خفگی می کند احساس می کند برای روزهای تعطیلش هم باید گزارش بدهد باید دانشگاه چون حقوقی به او می دهد گزارش کاملی را از شرح فعالیتهای روزهای پنجشنبه و جمعه از وی بگیرد و این به عقیده اینجانب یعنی نقض حریم خصوصی فرهیختگان جامعه که از طرف قوانین دانشگاه شیراز بطور غیر مستقیم نقض شده است.

هر درخت هنگامی که تنومند می شود باید میوه بدهد، از سایه سار خود روز به روز افراد بیشتری را بهره مند سازد و هیچ کس حق ندارد مانع گسترش شاخسار او شود. چرا که دیر یا زود و بنا بر اصل تناسب شاخسار با ریشه، با محدودیت گسترش ریشه و در پی آن مشکل دسترسی بهینه به منابع آب و مواد غذائی موجود در خاک رو به رو خواهد شد. نتیجه آن یعنی محدودیت روز افزون برای رشد این درخت تنومند یعنی دانشگاه شیراز. البته در حال حاضر همکاری بازنشستگانی که حقوق خود را از دانشگاه شیراز می گیرند با این دانشگاه ظاهراً منعی ندارد که این مورد یک پارادوکس را در اذهان ایجاد می کند. دلیل ممنوعیت همکاری ما در روزهای تعطیلی که اختیارش را داریم مگر دون شان دانشگاه آزاد بیان نشده است؟ وگر نه دلیل  این آئین نامه چیست؟

من استاد در دانشگاه شیراز هر دوره فقط 20 دانشجو دارم و به همان تعداد معرفی می شوم. دردانشگاه آزاد به تعداد دانشجویان بسیار زیاد آن که اغلب صاحب مراکز مهم تولیدی خصوصی یا حتی دولتی هستند سر وکار داریم این یعنی معرفی و شناخت فرد و هم دانشگاه شیراز (اگر نگوئیم شناخته شده هستیم! که آنهم قطعاً به ما ربطی ندارد). اگر قسمتی از آنالیز های دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد در دانشگاه شیراز با پرداخت وجه انجام شود، آزمایشگاههای مشترک تجهیز شود و ... چه می شود؟

آیا برای اینکه کسی بخواهد پروژه ای را به من بدهد نیاز ندارم اول معرفی بشوم؟ کسی من تازه استخدام را بشناسد تا بداند من تخصص فلان دارم تا کاری را با من شروع کند؟ وقتی 40 ساعت یعنی همه ساعات کاری مفید هفته موظف هستم در اتاق خود محبوس باشم معرفی شدن به جامعه کجای این قضیه جای دارد؟ (در مقام مقایسه دبیران آموزش و پرورش و موظفی 24 ساعته متوجه می وشیم که حقوق بدی هم نمی گیرند حالا از مزایای دیگری که می گیرند بگذریم!) چند نفر از صاحبان صنایع و بخش خصوصی را می شناسید که طرف تحقیقاتی خود را با سرچ science direct انتخاب می کنند؟ همه چیز البته جای خود، این نیز جای خود. دفتر ارتباط صنعت دانشگاه هم که در معرفی و ارتباط دانشگاهیان ظاهراً تلاشی  ندارد یا ما ندیده ایم.

 ب:

معضل دوم پراکندگی ساختمانهای دانشگاه شیراز است که به نظر می رسد تجمیع ان بهترین راه حل دراز مدت است (بواسطه یکسال و نیم دبیری شورای صنفی مرکزی دانشجویان دانشگاه شیراز در دوره کارشناسی ارشد از همان زمان مهمترین فکرم تجمیع دانشگاه شیراز بود چون در مقاطع تحصیلی کارشناسی و دکترا که دانشگاه صنعتی اصفهان بودم می دیدیم چه مزایای بزرگی دارد این تجمیع. یعنی حتی در کنار دانشکده علومی ها و فنی ها بودن هم باعث شده بود طرحهای مشترک بدیع برنامه زیزی و اجرا شود و به راحتی از آموزشهای همدیگر بهره مند شویم صدها مزیت دیگر از جمله سلف مرکزی، کتابخانه مرکزی و ... در یک مجموعه با دسترسی فوق العاده آسان که به دلیل پراکندگی دردانشگاه شیراز نداریم یا اگر هست با صرف هزینه زیاد ضرب در تعداد افراد دانشگاهی است که نتیجه اش هدر روی سرمایه دانشگاه است.بعنوان مثال دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان فقط یک نگهبان دارد و درب ورودی ساختمان آموزشی آزمایشگاهی آن 24 ساعته باز است مزرعه اش در بیش از 50 کیلومتری آن است ولی سرویس دانشجویان ارشد و دکتری یا پژوهشگران به مزرعه توسط آژانس طرف قرار داد دانشکده است! و...  اینجانب با همین دغدغه  و مقایسه دانشگاههای دیگر ایران نگارش سلسله مقالات تجمیع دانشگاه شیراز را چند ماه پیش شروع کردم و یک قسمت را منتشر کردم ولی به توصیه یکی از دوستان نگارش بخشهای بعدی را متوقف نموده ام).

به عقیده اینجانب بنا به دلایل بسیار توسعه سایت باجگاه اقتصادی نیست و روی ساختمانهائی که قسمت اعظم ان کلنگی هم محسوب می شوند نمی توان حساب باز کرد پس باید توسعه آن ملقی و فکری برای انتقال سازمان آموزشی و اساتید به پردیس ارم نمود. طرحهائی مانند پردیس یعنی استقلال این مجموعه جز انتقال همه مشکلات اقتصادی و ... بصورت شش دانگ به مجموعه فعلی و آسودگی مجموعه دانشگاه شیراز از این مشکلات نتیجه ای جز ناکامی بیشتر نخواهد داشت. هر چند مطالعه اندر حکایت پردیس تهران افق های امیدوار کننده ای را نمایان نمی کند. بلکه بنا بر سوابق در صورت مشکلات مالی این امر برای پردیس شیراز بسیار سخت تر از تهران  پیش بینی می شود.

از نمونه مسائلی که در بطن باجگاه یعنی محل استقرار فعلی وجود دارد می توان به عدم توانائی تغییر مسیرها برای پوشش اساتید جدید علیرغم پیگیریهای چند ماهه، کرایه اتوبوسهائی که اکثراً اسقاطی بوده و مجوز برون شهری ندارند و در یک کلام آبروریزی است که مقایسه سرویسهای کارگران پتروشیمی، اساتید دانشگاه آزاد حتی کارگاههای کوچک مشکل را نخ نماتر می کند. گران شدن آینده گازوئیل و ...نیز بر مسائل خواهد افزود خدانیاورد روزی که حادثه ای جانی اتفاق بیفتد و گرنه ....

نمونه دیگر از حاشیه قضیه بی عدالتی است که درتنظیم کار دانشکده کشاورزی شده است. حداقل روزی یکساعت اگر از ابتدای جاده حساب کنیم ایاب و ذهاب اساتید و کارکنان به دانشکده وقت را هر می دهد. آیا درست نیست ساعت کاری در باجگاه نیم ساعت دیرتر شروع و نیم ساعت زودتر پایان یابد؟ از حق غذا و .. که به کارگران نیز طبق قانون کار تعلق می گیرد بگذریم!

در پایان اینجانب توجه همکاران محترم حاضر و غایب در این جلسه و مسئولین محترم و دلسوز را به لزوم تشکیل شورا یا مجمعی صنفی نظیر برخی دانشگاههای دولتی کشور جهت پیگیری خواسته های صرفاً صنفی جلب می نمایم. تشکلی که فارغ از مسائل دیگر و در کنار مسئولین و در تعامل با آنها می تواند به حل مسائل و مشکلات دانشگاهیان اهتمام ورزیده و به بالندگی بیش از پیش دانشگاه یاری رساند. از جمله مشکلات موجود می توان به آئین نامه غیر منصفانه ارتقا اساتید و وابستگی بدون علت و ظالمانه استخدام و ارتقا اشاره نمود که البته در برخی دانشگاهها اقدامهای جمعی را نیز در بر داشته است و می تواند موضوع بحث شوراهائی مثل شورای صنفی اساتید باشد. ان شاء الله.

شبان آهسته می نالد مگر رازش نهان ماند

به گوش هر که در عالم رسید آواز پنهانم

با آرزوی توفیق الهی و تشکر از توجه شما

Google


در اين سايت
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل
بیوگرافی
محیط زیست، منابع طبیعی، خاک (دکتری تخصصی)، هیئت علمی دانشگاه شیراز
دارای مدرک مشاور حرفه ای کسب و کار(اقتصادی و سرمایه گذاری)،منتورینگ استارتاپ، دارای مدرک و سابقه اجرائی-تحقیقاتی و مربی پدافند غیر عامل،  HSE

مشاهده نحوه تماس و تازه های اینستاگرام، لینکداین و ... در لینک زیر:
https://zil.ink/drafzali.s.f
آخرین نوشته‌ها